از تاثیرات مهم برنامههای جبرانی، توجه دادن به اثرهای محیط خانوادگی بر رشد کودک و مطرح ساختن جنبههای اجتماعی – فرهنگی شکست تحصیلی بود. این برنامه باعث شد که ضرورت ایجاد آموزش و پرورش متناسب با نیازهای کودکان، به خصوص دانشآموزان محروم، مطرح گردد. با اینکه برنامههای جبرانی انواع مختلفی دارد، امّا ارزیابی از برخی برنامهها نشان میدهد که نتایج بدست آمده درمورد موفقیت تحصیلی دانشآموزان چندان قابل توجه نیست و با اینکه ارزشیابی فوری پس از اجرای برنامهها از نظر رشد عاطفی و مهارتهای کلامی مثبت است،این اثرها هنگامی که خانواده مشارکت و همکاری لازم را برای تداوم برنامه نداشته باشد ناپایدار می شود.
برنشتاین بر این اعتماد است که اثرات ضایع کننده محیط خانوادگی نامطلوب را نمیتوان بدون تغییر محیط خانوادگی در کودک از بین برد.برونفنبرنر درانتقاد به آموزش و پرورش جبرانی میگویدآموزش و پرورش جبرانی توجه جامعه را از سازمان درون مدرسه واثرات منفی آن بر خانواده و کودک متمرکز می کند» ایرادی که مربیان از نظر اخلاقی به این نوع پداگوژی وارد کردهاند، این است که فرهنگ طبقات اجتماعی غیر مرفه، کم بها و عاملی باز دارنده برای رشد و پیشرفت فرزندان این طبقه تلقی شده است. (بازرگان آبانماه، ۱۳۷۹، ۹۵ الی ۸۷)
حمایت و تقویت درسی کودکان که دچار عقب ماندگی تحصیلی هستند به صورتهای مختلف انجام میشود که در اینجا به دو نمونه از خدمات حمایتی در کشورهای بلژیک و فرانسه اشاره میشود.
در فرانسه این نوع خدمات هم جنبه پیشگیری دارد و هم به منظور کاهش مشکلات تحصیلی دانشآموزان به کار میرود. در سطح پیشگیری این فعالیت از دوران پیش دبستانی به خصوص در مناطق پر جمعیت و محروم آغاز میشود. در مرکز پیش دبستانی این کشور گروه های سه نفره که شامل یک روانشناس مدرسه، یک مربی باز پروری روانی – حرکتی و یک مربی آموزشی – تربیتی است همه کودکان را از نظر رفتار و سازگاری با محیط مورد مشاهده دقیق قرار میدهند. در کشور فوق خدمات حمایتی برای دانشآموزان سه نوع است.
۱- کمک در زمینه رفع مشکلات شناختی دانشآموزان خدمات حمایتی برای دانشآموزان سه نوع است.
۲- کمک در زمینه رفع مشکلات عاطفی – هیجانی کودکان که شامل خدمات روانی درمانی است.
۳- کمک به تسهیل مشارکت اجتماعی نوجوانان در جامعه که شامل خدمات راهنمایی تحصیلی و شغلی است.
کلاسهای تطبیقی در کشورهای اروپایی، بخصوص در بلژیک از سال ۱۹۷۹ رایج شده است. هدف از تأسیس این کلاسها جلوگیری از انتقال دانشآموزان عقب مانده تحصیلی به مراکز کودکان استثنایی بوده است. کودکانی که عقب ماندگی تحصیلی آنان نه ناشی از کمبودهای ذهنی، بلکه ناشی از مشکلات یادگیری یعنی اختلالات کلامی، نورولوژیک، ضعف بینایی یا شنوایی است و اگر تحت حمایت قرار نگیرند و از نظر درسی موفق نخواهند شد. فلسفه ایجاد این کلاسها آن است که این قبیل دانشآموزان باید بتوانند ضمن اینکه در کنار همکلاسیها و دوستان خود درس میخوانند.
درساعاتی از روز با خروج از کلاس از کمک و حمایت یک گروه تربیتی در مدرسه استفاده کنند. این گروه تربیتی در هر مدرسه شامل مدیر، معلم کلاس،و معلم تطبیقی است که به اتفاق نمایندهای از مراکز مشاوره روانی، پزشکی و اجتماعی منطقه، برنامه آموزشی و محتوای درسی را برای هر یک از دانشآموزان عقب مانده تحصیلی با توجه به نیازهای خاص و آهنگ رشد وی تنظیم میکنند. معلم تطبیقی معلمی است که تدریس کلاس خاصی را به عهده ندارد. بلکه وظیفه او تدریس به دانشآموزان عقب مانده تحصیلی مختلف است. این معلم دانشآموزان ضعیف را به صورت انفرادی یا در گروه های کوچک در ساعات مختلفی از روز میپذیرد و به آنان درس میدهد.
معلم تطبیقی با ایجاد جوی مثبت در کلاس و رابطهای صمیمانه با دانشآموزان، کمبودهای آنان را در زمینههای مختلف درسی رفع میکند. لازمه این نوع آموزش اصلاحی این است که معلم تطبیقی توانایی شناخت فرآیند یادگیری و مشکلات خاص دانشآموزان را داشته باشد و به محتوای برنامههای درسی کلاس هر پایه تسلط داشته، از عهده تدریس هر کلاس برآید. ایجاد چنین ساختار حمایتی در مدرسه به معلمانی با صلاحیت و با سابقه نیازمند است که از نیازهای شناختی، عاطفی و اجتماعی دانشآموزان عقب مانده تحصیلی آگاه باشند. و بتوانند رابطهای شخصی و مثبت به هر دانشآموز برقرار کنند.
استفاده از کلاس تطبیقی بیش از ۵۰ دقیقه در روز توصیه نمیشود و دانشآموزانی که دچار مشکلات درسی است باید بتوانند بقیه برنامههای درسی را با سایر دانشآموزان همراه باشد . لازمه ارائه این خدمات، همکاری دسته جمعی گروه تربیتی برای نیل به اهداف تعیین شده است.
استفاده از دانشآموزان برای تدریس به برخی دیگر پدیده جدیدی نیست . این روش آموزشی که با عنوانهای مختلف مانند روش شاگرد – معلمی، آموزش متقابل، خلیفه گری و غیره نامیده شد، پیش از قرن هجدهم وجود داشته است. این روش در انگلستان برای اولین بار به وسیله آندره بل و ربرت لنکستر مبارزه با نابرابریهای آموزشی مطرح شد، پس در قرن نوزدهم در فرانسه مورد آزمایش قرار گرفت، و گسترش یافت. در ایران سابقه طولانی شاگرد و معلمی را میتوان در مکتب خانههای قدیم و در حوزههای علمیه جست و جو کرد. این روش آموزشی که مدتی فراموش شده بود، در چند دهه اخیر توسط مربیان و معلمان آمریکایی مورد تجدید نظر قرار گرفت و به صورتی جدید و قابل استفاده تغییر شکل یافت. در آمریکا فعالیتهای وسیعی در زمینه این نوع آموزش با عنوان آموزش کودکان توسط کودکان» بر مبنای اصل یادگیری از طریق تدریس آغاز شد. استقبال از این برنامه در حدی بود که در سال ۱۹۶۸ حدود ۲۴ نوع برنامه آموزشی متقابل وجود داشت و تدریس کودکان به وسیله کودکان در ۲۵۰ مدرسه در مقاطع مختلف تحصیلی انجام میگرفت. این روش در حال حاضر در کشورهای اروپایی، از جمله انگلستان، فرانسه، سوئد،بلژیک و روسیه مورد استفاده قرار میگیرد یکی از عوامل مهم گسترش آموزش متقابل نقش آن در عدم تمرکز و در انفرادی کردن آموزش و پرورش است. در این روش، با نفی رقابت در محیط کلاس و استفاده از نیروی انسانی وسیع تر برای انتقال دانش و اطلاعات، وضعیت مناسبی برای همکاری و تشریک مساعی کودکان و نوجوانان به وجود میآید. از آموزش متقابل میتوان به عنوان وسیلهای برای مبارزه با نابرابریهای اجتماعی استفاده کرد. مهمترین فایدهی این روش برای شاگردان خردسال این است که از امتیاز آموزش و پرورش فردی شده، یعنی آموزشی که با تواناییهای ذهنی و روحیهی آنان سازگار است، استفاده کرد، میتوانند ضمن تماس با شاگردی بزرگتر، از همانند سازی با او و دوستی و ارتباط مثبت با او و ارزشیابی مستقیم کار خود بهرهمند شوند.
یکی از جنبشهای مبارزه با افت تحصیلی که با اهداف اجتماعی وسیعتر به وجود آمده است، جنبش مدارس تکلیف شب است . این جنبش برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ در ایتالیا شروع شد . آغاز آن هم انتشار کتابی بود که توسط عدهای از دانشآموزان عقب مانده تحصیلی و ترد شده از نظام آموزشی رسمی تحریر گردیده بود.
در این کتاب که نامهای به مدیر مدرسه » نام داشت کمبودهای نظام آموزشی ایتالیا که به عقب ماندگی تحصیلی و ترک تحصیل عدهای بسیاری از دانشآموزان میانجامد، زیر ذرهبین قرار گرفته بود. انتشار این کتاب و انتقادهای شدیدی که به دنبال آن نظام آموزشی ایتالیا به عمل آمده باعث شد که مراکز متعددی در محلههای مختلف و عمدتاً در محلههای محروم این کشور به نام مدارس تکلیف شب» برای کمک به انجام تکالیف درسی دانشآموزان دایر شود.
این نوع مدارس در نقاط مختلف کشورهای غربی، پس از پایان ساعات درسی، خدمات ویژهای را چه از نظر تحصیلی و چه از نظر امور تفریحی و فوق برنامه به دانشآموزان ارائه میدهند. موسسان این نوع مراکز، سازمانهای خدماتی داوطلبانه، مانند انجمنهای اولیاء و مربیان، خانه جوانان، انجمن محله و جنبشهای فرهنگی هستند. هدف مراکز تکلیف شب در ابتدا کمک به بهبود وضعیت تحصیلی دانشآموزانی بود که دچار شکست تحصیلی میشوند، امّا کم کم کار آنان جنبه اجتماعی وسیعتری به خود گرفت.
یکی از اهداف اساسی این مراکز، تحلیل عوامل افت تحصیلی و کوشش در تغییر اقدامها و روش های مدرسه است. بنابراین مربیان داوطلب مدارس تکلیف شب ضمن برقراری تماسهای دائم با مدرسه و معلمان، دانشآموزانی که به این مرکز مراجعه میکنند میکوشند واقعیت زندگی، مشکلات و توانائیها و نقاط مثبت هر دانشآموز را به معلم وی بشناسانند و معلمان مدرسه در ارائه راهها و روشهای دیگری برای موفقیت تحصیلی دانشآموز تشویق کنند.
به طور کلی در بین انواع مختلف مدارس تکلیف شب، سه نوع زیر از همه رایجتر است:
۱- مدارسی که با انگیزه خیرخواهانه تاسیس شده است و در تلاش برای فراهم کردن کمکهای درسی ضروری برای دانشآموزان هستند. این مدارس با اولیاء و مدرسه کاری ندارند و تمام توجه آنان معطوف به تقویت و رشد همه جانبه دانشآموزان است.
۲- مدارسی که در مورد مدرسه نظر مثبت داشته، مشکلات تحصیلی دانشآموزان محروم ناشی از خانواده و محیط فرهنگی – اجتماعی آنان میدانند. بنابراین تلاش اینان در جبران کمبودهای خانوادگی توسط آموزش و پرورش از نوع جبرانی است. این مدارس گاه مشارکت اولیاءرا نیز جلب کرده، برنامههایی برای بهبود روشهای تربیتی اولیاء ترتیب میدهند.
۳- برخی از مدارس تکلیف شب با انتقاد بر روشها و برنامههای مدرسه که به شرایط و نیازهای کودکان بیتوجه است، سعی دارند با بهره گرفتن از فرهنگ خانوادگی و کودکان و تایید و تشویق خصوصیات مثبت آن رابطهی دیگری بین کودک و دانشآموز و معلومات برقرار کنند. هدف این نوع مدارس تنها ترمیم شکستهای تحصیلی نیست، که سعی دارند به تقویت اعتماد به نفس، استقلال و احساس مسئولیت در کودکان پرداخته ، آگاهی دانشآموزان را در مورد اهداف یادگیری افزایش دهند. و میل یادگیری را در آنان بوجود آورند.
ارزیابی مدارس تکلیف شب درکشور بلژیک نشان میدهد که این نوع برنامه ها برای کودکانی که مشکلات تحصیلی عمیقی ندارند، امّا به یک محیط آرام برای انجام تکالیف و نظارت و سرپرستی یک بزرگسال با صلاحیت نیازمندند،بسیار مفید است.
امّا این مدارس هنوز نتوانستهاند به رسالت سنتی خود که برای تغییر نظام آموزشی تعیین کردهاند عمل کنند( بازرگان، آذرماه، ۱۳۷۹، ۴۳ الی ۳۵)
تعاریف فرسودگی و فرسودگی ورزشی – روانشناسی ورزشی
رایجترین تعریف از فرسودگی شغلی را ماسلاچ و جکسون[۱] ارائه نمودهاند: فرسودگی شغلی سندرمی روانشناختی شامل خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش موفقیت فردی است. خستگی عاطفی به ازبینرفتن منابع هیجانی یا تخلیه توان روحی اطلاق میشود. مسخ شخصیت، تمایلات بدبینانه و پاسخ منفی به اشخاصی است که معمولاً دریافتکنندگان خدمت از سوی فرد هستند. کاهش موفقیت فردی به کمشدن احساس شایستگی در انجام وظیفه شخصی و ارزیابی منفی از خود در رابطه با انجام کار تلقی میشود (طلایی، مخبر، محمدنژاد و ثمری، ۲۰۰۸). فرسودگی ورزشی ممکن است در مرود نخبگان بیشتر به چشم آید؛ کسانی که باید وقت و تلاش بیش از حد معمولی را برای رسیدن به موفقیت صرف کنند (هاج و همکاران، ۲۰۰۸). فرسودگی هیجانی و جسمی با بیشتمرینی مرتبط هستند. در حالت فرسودگی، علاوه بر ازدستدادن چشمگیر انرژی جسمی و هیجانی، ارزیابی ورزشکار از توان ورزشی خود منفی میشود.
تعاریف فرسودگی ورزشی:
تعریف اسمیت: اولین تعریف توسط روانشناسی به نام اسمیت (۱۹۸۶) که فرسودگی را از چشمانداز استرسی دیدهاست، ارائه شدهاست. او معتقد بود که فرسودگی ورزشی نتیجه استرس مزمن است. به دلیل تجربهکردن استرس در طول زمان، یک فعالیت (ورزش) که قبلاً لذتبخش بودهاست، دیگر لذتبخش نیست. این منجر به پسرفت اجتماعی، روانشناختی و جسمی در ورزش خود میشود (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹) بر اساس تعریف اسمیت، ویژگیهای فرسودگی ورزشی شامل ازدستدادن بستگی و علاقه به یک فعالیت؛ مسخ شخصیت، که در آن شخص نسبت به یک فعالیت بیشتر غیرشخصی میشود؛ و احساسات منفی از موفقیت که ناشی از سطوح پایینتر اعتمادبهنفس و احتمالاً سطوح بالاتر افسردگی است، میشود (لایی و اسوسگینز، ۲۰۰۳).
تعریف ریدیک: فرسودگی ورزشی باید به عنوان یک سندرم در نظر گرفتهشود که با ویژگیهای (الف) فرسودگی جسمی و هیجانی، (ب) نزول توان ورزشی، و(ج) احساس کاهشیافته کفایت، مشخص میشود. محققان جدید روانشناسی ورزشی مانند کرسولد، اکلوند، پریس، ویز، ریدیک و اسمیت، مفهومسازی ریدیک از فرسودگی ورزشی را پذیرفتهاند و در تحقیقات جدید این مفهوم مورد استفاده قرار میگیرد (هاج و همکاران، ۲۰۰۸).
تعریف ماسلاچ: ماسلاچ فرسودگی را با ویژگیهای تجربه خستگی جسمی، بیدقتی و کمبود میل که معمولاً محصول استرس بیش از حد است، تعریف کرده است. استرسهای زیاد منجر به این احساس در فرد میشوند که بهتر است ورزش را کنار بگذارد (لایی و اسویگینز، ۲۰۰۳).
تعریف ولی[۲]، آرمیسترانگ[۳]، کمار[۴] و گرین لیف[۵] (۱۹۹۸): بریدن روانی، هیجانی و جسمی از فعالیتها (لایی و اس ویگینز، ۲۰۰۳).
۲-۵-۲- مراحل فرسودگی
مراحل فرسودگی را چنین بیان کردهاند:
۲-۵-۳- درمان
مداخلات مهم در درمان فرسودگی میتوانند دادن یک استراحت در وسط روز، استراحت برنامهریزیشده برای کسانی که وظیفههای بالینی دارند، تمجید و تحسین بیشتر، نظام تشویقی برای حفظ علایق و افزایش بهرهوری کار، باشند. راه دیگر آموزش ورزشکاران در زمینههایی، مانند زمانبندیکردن آموزش، مدیریت استرس، تجدید قوا، تغذیه و حفظ توازن در زندگی فرد است (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
۲-۵-۴- فرسودگی و خستگی
از نتایج فرسودگی ورزشی، میتوان به خستگی جسمی یا هیجانی، مسخ شخصیت، و احساس شایستگی کمتر اشاره کرد (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
۲-۵-۵- فرسودگی و ماندگی
واژه ماندگی نیز به فرسودگی ربط دادهشدهاست. گولد و همکاران (۱۹۹۶) کهنگی را به عنوان شرایطی که در آن تمارین و رقابتها در یک دوره با تغییرات خیلی کمی ثابت باقی میمانند، تعریف کردهاند (لایی و اسویگینز، ۲۰۰۳).
ورزشکاران کمبود فعالیتهایمتنوع را دارند که منجر به خستهشدن آنها از ورزششان میشود. با تمارین روزانه که حداکثر ۲۰ ساعت در هفته، بهطولمیانجامند، ورزشکاران در پیداکردن زمانی برای خودشان مشکل دارند و همه زمانشان برای ورزش صرف میشود (لایی و اسویگینز، ۲۰۰۳).
۲-۵-۶- فرسودگی و کمالگرایی
تحقیقات بر اهمیت عوامل شخصیتی، که روی فرایند ارزیابی مرکزی اثر میگذارند و آسیبپذیری افراد نسبت به تجربه تهدید و اضطراب تحت تأثیر قرار میدهند، تأکید کردهاند. یکی از عوامل شخصیتی که روی فرایند ارزیابی اثر میگذارد، و بر به وجود آمدن فرسودگی مؤثر است، کمالگرایی است (لمن و همکاران، ۱۹۹۷).
فرسودگی ورزشی تعاملی پیچیده از فشارزاهای چندگانه، تجدیدقوای ناکافی، و محرومیت از انتظارات برآوردهنشده است که تا حدی بوسیله خصایص و اهداف کمالگرایانه توضیح داده میشود. این فرایند با گرایشی قوی به تأیید اعتبار ارزش شخصی، گاهی متصل با احساسات بهدامافتادن است (آ.جاداس[۱۲] و دیسیالحداد[۱۳]، ۲۰۰۹).
۲-۵-۷- مدلهای فرسودگی در ورزشکاران
پژوهشگرانی که فرسودگی را در ورزشکاران بررسی کردهاند، چندین مدل و تئوری برای راهنمایی و توضیح تلاشهایشان جهت درک این پدیده، ارائه دادهاند. این مدلها عبارتند از: مدل استرس شناختی-عاطفی اسمیت (۱۹۸۶)، مدل کنترل بیرونی و تحول هویت تکبعدی کواکلی (۱۹۹۲)، مدلهای استرس تمرینی منفی سیلوا (۱۹۹۰) و کنتا و هسمن (۲۰۰۱)، و چندین نظریه انگیزشی: گیرافتادن ریدیک (۱۹۹۷)، کاربردهای اخیر نظریه خودمختاری اکلوند و کرسول (۲۰۰۵الف، ۲۰۰۵ب، ۲۰۰۵جیم، ۲۰۰۷الف، ۲۰۰۷ب)، رویکرد تعهد لانسدیل، هاگ و جکسون (۲۰۰۷) (به نقل از گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
مدل استرس شناختی-عاطفی:
اسمیت رویکردی مبتنی بر استرس برای فهم فرسودگی ورزشی دارد. همخوان با تئوریهای استرس، اسمیت فرسودگی را به عنوان فرایندی شامل ۴ مرحله مفهوم سازی کردهاست. این مراحل عبارتند از: تقاضاهای موقعیتی، ارزیابی شناختی، پاسخهای فیزیولوژیکی و پاسخهای رفتاری. این فرایند هنگامی آغاز میشود که ورزشکار با چند تقاضای موقعیتی مانند حجم تمرینی بالا و/یا انتظارات شدید و بالای موفقیت، مواجه میشود. مرحله دوم فرایند، شامل ارزیابی شناختی فرد از آن موقعیت است. ورزشکار تعیین میکند که آیا تقاضاهای موقعیت فراتر از توان او هستند یا خیر. این مرحله تحت تأثیر تنوعی از عوامل انگیزشی و شخصیتی مانند اضطراب صفتی، جهتگیریهای هدف، و کمالگرایی، قرار میگیرد. اگر ورزشکار چنین نتیجهگیری کند که تقاضاهای موقعیتی فراتر از حد توان او هستند، پاسخهای فیزیولوژیکی را مانند تغییراتی در تنش، بیخوابی، خستگی و اضطراب، تجربه خواهد کرد. مرحله نهایی این مدل، پاسخهای رفتاری ورزشکار است. این شامل تکلیفهای خاص رفتاری و پاسخهای سازگاری مانند عملکرد کاهشیافته و پسرفت در فعالیتها است (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
مدل کنترل بیرونی و تحول تکبعدی هویت:
در سال ۱۹۹۲، روانشناسی ورزشی به نام کواکلی، نگرشی تناوبی را به مدلهای استرس جسمی و روانشناختی فرسودگی، پیشنهاد کرد. او به این نتیجه رسید، که گرچه استرس قطعاً در فرسودگی ورزشی دخیل است، اما علت آن نیست. او معتقد بود که استرس درحقیقت نشانهای از فرسودگی است. به نظر او، علت حقیقی فرسودگی مخصوصاً در افراد جوان درگیر در فعالیتهای ورزشی شدید، بیشتر مربوط به مسائل جامعهشناختی است. ورزشهای سازمانیافته طوری ساخت یافتهاند که افراد در آن کمترین کنترل را در تصمیمگیری دارند. علاوه بر این، ساختار ورزشهای با عملکرد بالا، در جامعه معاصر، اغلب عرصه را بر تحول بهنجار هویت برای افراد جوان تنگ میکنند. افراد جوان جهت تمرکزکردن بر موفقیتهای ورزشی تربیت میشوند، که این منجر به شکلگیری هویت مبتنی بر ورزش[۱۴]، که فرصت تحول بقیه ابعاد هویت را از بین میبرد، میشود (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
مدلهای استرس تمرینی منفی:
یکی از جدیدترین مدلهای فرسودگی توسط سیلوا[۱۵] (۱۹۹۰) ارائه شدهاست. نگرش او این بود که تمرین جسمی، استرس را در سطح جسمی و روانشناختی در ورزشکار، به وجود میآورد. این استرس میتواند آثار مثبت و منفی داشتهباشد. بر اساس نظر سیلوا، فرسودگی زمانی که حجم تمرین بیش از حد بالا و شدید باشد و به سازگاری منفی منجر شود، به وجود میآید. اگر چنین باشد، ممکن است ابتدا منجر به ماندگی و سپس در نهایت فرسودگی شود. کنتا و هسمن (۱۹۹۸) معتقد بودند که به عنوان قسمت بهنجاری از تمرین جسمی، ورزشکاران تمرین بیش از حد میکنند، که منجر به فراتمرینی میشود. این فرایند بیشتمرینی بسیار فردگرایانه است و به این معناست که میزانی از آموزشهای جسمی که منجر به بیشتمرینی میشوند، از یک ورزشکار به ورزشکار دیگر متفاوت خواهد بود. اگر ورزشکارای به وضعیت فراتمرینی برسد، این ضرورتاً منفی نیست، زیرا با استراحت مناسب، بدن دوباره میزان خواهد شد و بهبود جسمی رخ خواهدداد. با این حال، بیشتمرینی منفی هنگامی رخ میدهد که تقاضاهای بدنی بسیار زیاد هستند و بدن نمیتواند به طور مناسبی سازگار شود. این منجر به ماندگی در ورزشکار میشود، و اگر بازیافت و استراحت کافی رخ ندهد، فرسودگی به وجود خواهدآمد. بنا بر این، این مدل حاکی از آن است که فرسودگی محصول نهایی فرایند بیشتمرینی است (کنتا و همسمن، ۱۹۹۸).
مدلهای انگیزشی:
درحالی که، در آغاز محققان به فرسودگی از جنبههای استرس، ساختار اجتماعی ورزش شدید، و بیشتمرینی نگاه می کردند، در دهههای اخیر، علاقه قابل توجهی به مدلهای انگیزشی، به عنوان توصیفگرهای فرسودگی پیدا شده است. تعدادی از این مدلها در زیر آورده شدهاند (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
۱٫دیدگاه گیرافتادن[۱۶]
ریدیک در سال ۱۹۹۷ مدل انگیزشی خود را ارائه داد. این مدل مبنی بر این است که ورزشکار نسبت به متعهدشدن به ورزش، ۳ پاسخ میدهد: (الف) ورزشکار میخواهد؛ (ب) معتقد است که مجبور است ؛ یا (ج) ترکیبی از هر دو پاسخ. ریدیک ادعا کرد که ورزشکاری که احساس گیرافتادن میکند، و معتقد است که باید تمرین کند، احتمال دارد که فرسوده شود. این ورزشکار گیرافتاده اغلب مشغولیت خود را با وجود این که به دلایل متعدد نمیخواهد تمرین کند، حفظ میکند. اولاً، ممکن است که این ورزشکار تناوبی در ورزش نداشته باشد. ثانیاً، ممکن است چنین احساس کند، که نمیتواند به مشغولیت خود به ورزش ادامه ندهد، زیرا باید انرژی و زمان زیادی برای متوقفشدن بپردازد. نهایتاً، ممکن است هویت شخصی ورزشکار با ورزش گره خورده باشد؛ چنان که در صورت ادامهندادن به ورزش، احساس خلاء شخصیتی کند (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
۲٫نظریه خودمختاری
نظریه خودمختاری و فرسودگی ورزشی حاکی از آن است، که انسانها نیازهای روانی پایهای مانند شایستگی، استقلال و خودمختاری و تعلق دارند، که برای رسیدن به بهزیستی بهینه باید شوند. در بحث ورزشی، کفایت به احساس فرد از داشتن توانایی و فرصت مؤثربودن در یک ورزش اشاره دارد. استقلال و خودمختاری به ادراک فرد از داشتن حق انتخاب و خود جهت دهی اشاره میکند. تعلق داشتن به احساس رشدیافته مراقبت و مرتبطبودن با افراد (برای مثال همتیمیها و مربی) اشاره دارد. به همان میزانی که این نیازها شوند، نتایج مثبت روانشناختی برانگیخته میشوند و به همان میزان که فرد از آنها محروم باشد، تبعات منفی روانشناختی مانند فرسودگی به وجود میآورند. محرومیت از نیازهای روانی یکی از منابع اصلی پریشانی انسان است. ارتباط بین ی نیازها و فرسودگی به طور کلی قوی است (هاج و همکاران، ۲۰۰۸).
محققانی مانند کرسولد، اکلوند، لیمیر، ترشور، روبرت و پرالت، نظریه خودمختاری را در فرسودگی ورزشی به کار بردهاند. وقتی که سه نیاز برآوردهشوند، انگیزه فرد در حد بهینه قرار دارد و به زیستی روانشناختی آنها در بالاترین حد است. ورزشکارانی که احساس شایستگی، خودمختاری و تعلق به دیگران معنادار را دارند، سطوح پایینتر فرسودگی را تجربه خواهندکرد (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹). بنا به نظریه خودمختاری کیفیت انگیزش یک ورزشکار دامنهای از منبع انگیزشی خودمختاری زیاد تا خودمختاری کم دارد. ممکن است چنین فرض شود که هنگامی که انگیزه بسیار خودمختارانه (درونی) است، ورزشکار ادراک کنترل بیشتری روی رفتار خودش دارد و این انگیزش انطباقی است. از سوی دیگر، هنگامی که انگیزش خودمختارانه نیست و رفتار ورزشکار به وسیله عامل بیرونی کنترل میشود، ورزشکار ادراک کنترل کمتری روی عملکرد ورزشی خود دارد؛ که منجر به دستاوردهای غیر انطباقی مانند آسیب ورزشی و بیانرژیبودن و همچنین احساس فرسودگی جسمی و هیجانی، یعنی همه علایم کلیدی بیش تمرینی و فرسودگی ورزشی میشود (لیمیر، روبرتز[۱۷] و استری-گاندرسن[۱۸]، ۲۰۰۷).
۳٫رویکرد تعهد[۱۹]
رویکرد تعهد به فرسودگی توسط لاندسدیل و همکارانش مطرح شدهاست. این محققان معتقدند که تعهد به ورزش شامل اعتماد، فداکاری و انرژی است. همچنین حاکی از آن است که تعهد در ورزش، متضاد فرسودگی است (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
[۱]. Jakson, S. A.
[۲] . Vealey, R. S.
[۳] . Armstrong, L.
[۴] . Comar, W.
[۵] . Greenleaf, C. A.
[۶]. Injury
[۷]. Social-interpersonal
[۸]. boredom
[۹]. staleness
[۱۰]. Csikszentmihalyi, M.
[۱۱]. Henschen, K.P.
[۱۲]. A. Jodas, D.
[۱۳]. D. C. L. Haddad, M.
[۱۴]. sport-centered identity
[۱۵] . Silva, J. M.
[۱۶]. entrapment
[۱۷] . C. Roberts, G.
[۱۸] . Stray-Gundersen, J.
آمار توصیفی – خشونت ، کجروی ، جرم ، بزهکاری و پرخاشگری جوانان
در این قسمت توصیف متغیرهای مهم پژوهش با بهره گرفتن از جداول توزیع فراوانی و نمودار پرداخته می شود.
۱-۱-۴ تحصیلات پدر
جدول ۱-۱-۴ مربوط به توزیع فراوانی متغیر تحصیلات پدر » می باشد که در آن ۶/۲۲ درصد بیسواد ، ۹/۴۶ درصد زیر دیپلم ، ۶/۱۶ درصد دیپلم ، ۳/۱۰ درصد لیسانس و ۷/۳ درصد هم لیسانس و بالاتر می باشند .
جدول ۱-۱-۴
تحصیلات پدر | فراوانی | درصد |
بیسواد | ۷۹ | ۲۲٫۶ |
زیر دیپلم | ۱۶۴ | ۴۶٫۹ |
دیپلم | ۵۸ | ۱۶٫۶ |
لیسانس | ۳۶ | ۱۰٫۳ |
فوق لیسانس و بالاتر | ۱۳ | ۳٫۷ |
کل | ۳۵۰ | ۱۰۰٫۰ |
۲-۱-۴ تحصیلات مادر
جدول ۲-۱-۴ مربوط به توزیع فراوانی متغیر تحصیلات مادر » می باشد که در آن ۷/۴۷ درصد بیسواد ، ۴۴ درصد زیر دیپلم ، ۳/۴ درصد دیپلم ، ۹/۰ درصد لیسانس و ۱/۳ درصد هم لیسانس و بالاتر می باشند .
جدول ۲-۱-۴
تحصیلات مادر | فراوانی | درصد |
بیسواد | ۱۶۷ | ۴۷٫۷ |
زیر دیپلم | ۱۵۴ | ۴۴٫۰ |
دیپلم | ۱۵ | ۴٫۳ |
لیسانس | ۳ | .۹ |
فوق لیسانس و بالاتر | ۱۱ | ۳٫۱ |
کل | ۳۵۰ | ۱۰۰٫۰ |
۳-۱-۴ شغل پدر
جدول ۳-۱-۴ مربوط به توزیع فراوانی متغیر شغل پدر » می باشد که در آن ۸/۱۷ درصد دارای شغل آزاد ، ۷/۳۶ درصد کارمند ، ۵/۲۳ درصد کشاورز ، ۱/۱۱ درصد راننده ، ۸/۷ درصد بیکار و ۳ درصد کارگر می باشند.
جدول ۳-۱-۴
شغل پدر | فراوانی | درصد |
آزاد | ۵۹ | ۱۶٫۹ |
کارمند | ۱۲۲ | ۳۴٫۹ |
کشاورز | ۷۸ | ۲۲٫۳ |
راننده | ۳۷ | ۱۰٫۶ |
بیکار | ۲۶ | ۷٫۴ |
کارگر | ۱۰ | ۲٫۹ |
کل | ۳۳۲ | ۹۴٫۹ |
بی پاسخ | ۱۸ | ۵٫۱ |
کل | ۳۵۰ | ۱۰۰٫۰ |
۴-۱-۴ شاغل بودن مادر
جدول ۴-۱-۴ مربوط به توزیع فراوانی متغیر شاغل بودن مادر » می باشد که در آن ۳/۶ درصد مادرانشان شاغل و ۷/۹۳ درصد نیز خانه دار می باشند .
جدول ۴-۱-۴
شاغل بودن مادر | فراوانی | درصد |
شاغل | ۲۲ | ۶٫۳ |
خانه دار | ۳۲۸ | ۹۳٫۷ |
کل | ۳۵۰ | ۱۰۰٫۰ |
۵-۱-۴ میزان هزینه ماهانه
جدول ۵-۱-۴ مربوط به توزیع فراوانی متغیر میزان هزینه ماهانه » می باشد که در آن ۳/۵۶ درصد زیر ۳۰۰ هزار ، ۳/۲۶ درصد بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان ، ۳/۸ درصد بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار و ۰۹/۰ هم بین ۸۰۰ تا یک میلیون با میانگین آن برابر با ۲۶۲۵۹۳ هزار تومان در ماه می باشد .
جدول ۵-۱-۴
میزان هزینه ماهانه | فراوانی | درصد |
زیر ۳۰۰ | ۱۹۷ | ۵۶٫۳ |
۳۰۰ تا ۵۰۰ | ۹۲ | ۲۶٫۳ |
۵۰۱ تا ۸۰۰ | ۲۹ | ۸٫۳ |
۸۰۱ تا ۱۰۰۰۰۰۰ | ۳ | .۹ |
کل | ۳۲۱ | ۹۱٫۷ |
بدون پاسخ | ۲۹ | ۸٫۳ |
کل | ۳۵۰ | ۱۰۰٫۰ |
۶-۱-۴ میزان درآمد ماهانه
جدول ۶-۱-۴ مربوط به توزیع فراوانی متغیر میزان درآمد ماهانه » می باشد که در آن ۱/۲۱ درصد زیر ۳۰۰ هزار ، ۹/۳۲ درصد بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان ، ۱/۲۳ درصد بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار ، ۱/۷ هم بین ۸۰۰ تا یک میلیون و ۳/۴ درصد هم بیش از یک میلیون می باشد که میانگین آن برابر با ۴۸۶۹۲۹ هزار تومان در ماه می باشد .
جدول ۶-۱-۴
میزان درآمد ماهانه | فراوانی | درصد |
زیر ۳۰۰ | ۷۴ | ۲۱٫۱ |
۳۰۰ تا ۵۰۰ | ۱۱۵ | ۳۲٫۹ |
۵۰۱ تا ۸۰۰ | ۸۱ | ۲۳٫۱ |
۸۰۱ تا ۱۰۰۰۰۰۰ | ۲۵ | ۷٫۱ |
بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ | ۱۵ | ۴٫۳ |
کل | ۳۱۰ | ۸۸٫۶ |
بدون پاسخ | ۴۰ | ۱۱٫۴ |
کل | ۳۵۰ | ۱۰۰٫۰ |
۷-۱-۴ متغیر احساس بی عدالتی اجتماعی
جدول شماره ۴-۷ : توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب احساس عدالت اجتماعی
۱-۳٫ اهمیت و ضرورت تحقیق
از ویژگیهای دوران نوین، افزایش تلاش به منظور دستیابی ن به فرصتهای اجتماعی برابر با مردان است. همچنین امکان دستیابی ن به حوزههای اقتصادی است، که موضوع تحولات دوران پس از انقلاب صنعتی و شهری شده است. موضوع ن در دوران اخیر مانند دیگر موضوعات اجتماعی و انسانی، مورد بازنگری مجدد و به عنوان مسئلهای چشمگیر قرار گرفت و ابعاد مختلف زندگی آنها مورد توجه قرار گرفته است. این جهش نه تنها در قلمرو مسائل فرهنگی و اجتماعی آنها، بلکه در روند تولید، افزایش تولید، ورود به بازار کار، تقسیم کار اقتصادی و . . . به اثبات رسیده است (فرهادی، ۱۳۸۹).
نقش خانواده در توسعه اجتماعی غیرقابل چشم پوشی است. خانواده هایی که در آن زن و شوهر با هم تفاهم دارند و از زندگی احساس رضایت می کنند، کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا می کند (لنکستر و استنهوپ،۲۰۰۴: ۴۷۹). دگرگونی در خانواده ایرانی در قرون اخیر به صورت آرام اما مستمر و قاطع بوده است، زمانی دراز شکلی از خانواده وجود داشت که جامعهشناسان آن را به اصطلاح خانواده گسترده معرفی میکردند، این خانواده بر اساس پدرتباری و اولویت جنس مذکر استوار بود و زیر نظر پدر اداره میشد، با این حال خانواده واحد تولید و مصرف بود. منزلت اجتماعی زن ناچیز بود و به فرزند آوری و انجام کارهای خانگی و گاهی کشاورزی و نساجی محدود بود، و فرزندان نام و نشان خود را از پدر به ارث می بردند.
وضعیت ن که حدودا نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند در سراسر دنیا تحت تأثیر تحولات اجتماعی، اقتصادی و ی و فرهنگی (اشتغال، بهداشت، ازدواج، باروری، آموزش و پرورش) قرار داشتهاست. با این حال ن در کشورهای صنعتی و درحال توسعه و بالااخص جهان سوم سختتر از مردان کار می کنند این در حالی است که در مقابل کار سخت بهایی ناچیز به آنها دادهمیشود، همچنین با توجه به همه جانبه بودن مفهوم توسعه، هنگامی روند آن سیر مطلوب را در جهان طی می کند که امکانات و تمهیدات فراهم آمده برای نیمی از جمعیت یعنی ن، به گونهای باشد تا ضمن حفظ و تقویت شئونات انسانی و تحکیم جایگاه وی در خانواده، زمینه شکوفایی ابتکار و خلاقیت را برای آنان ایجاد و امکان ارتقاء فرهنگی و مشارکت سازنده و گسترده شان را در جامعه فراهم آورد (ساروخانی، ۱۳۸۸: ۲).
گسترش اشتغال ن و مشارکت بیشتر آنان درامور اجتماعی از جمله نمودهای کنونی نهاد خانواده در ایران است که شناخت هرچه بیشتر تأثیرات آن بر روابط خانوادگی، مسایل اقتصادی، کیفیت روابط عاطفی و … چشم انداز روشنتری نسبت به آیندهی خانواده، در اختیار ما قرارمیدهد. همچنین با تحولات اخیر و گذار کشورمان از جامعهی سنتی به جدید و علاوه براین، ن به عنوان یکی از اقشار در معرض آسیب جوامع، بیش از سایرین در معرض تبعیض های اجتماعی و فشارهای روانی قرار می گیرند (امینی یخدانی، ۱۳۸۸: ۱۷). با نظر به این تحولات ضرورت و اهمیت انجام اینگونه پژوهشها بیشتر احساس میشود.
این پژوهش می تواند برنامهای تاثیر گذار در جهت فهم بهتر نسبت به جایگاه ن و رفتارهای نسبت به آنان داشته باشد همچنین منجر به شناخت و بررسی مشکلاتی که ن در جامعه با آن مواجه هستند، با این حال می تواند به مردان یاری رساند که برخوردهای صحیحتری را در ارتباط با آنان در پیش بگیرند همچنین این تحقیق می تواند به نوعی تجربیات و گفتمانهای مشترک ن را با دیگران در میان گذارد تا همه به خصوص ن از تمامی این مسائل آگاهی یابند. این پژوهش می تواند جزیی از پژوهشهایی باشد که به منزله چارچوببندی برنامه هایی برای ن به شمار آید و در ادامه می تواند راهگشا و کمکی باشد تا توجه دولت و در نظر گرفتن بودجهای برای توسعه و پیشرفت ن در آینده باشد. مطالعه در مورد ن و مسایل مربوط به آنان، سابقهای طولانی در ایران ندارد بدین جهت در پارهای موارد، برنامهریزی بدون شناخت همه جانبه وضعیت ن و موقعیت آنان در جامعه صورت میگیرد. با این حال برنامهریزی بدون توجه به این قشر از جامعه، دستیابی به نتیجه مطلوب را دچار اشکال میسازد. همچنین می تواند به شناخت بیشتر وضعیت ن کمک نماید. نتایج این بررسی زمینه را برای رسیدگی بیشتر به ن به ویژه موانع و مشکلات آنان را در رسیدن به موقعیت بهتر مشخص خواهد کرد.
۱-۴٫ اهداف تحقیق
در این بخش از فصل تحقیق، اهداف تحقیق آورده شده است که اهداف تحقیق حاضر را می توان مشتمل بر دو بخش هدف کلی یا اصلی و اهداف جزئی یا فرعی تحقیق دانست که شامل موارد زیر می باشد:
۱-۴-۱٫ هدف کلی تحقیق
آسیب شناسی نقش ن در جامعه و پیامدهای آن در خانواده های یزدی است
۱-۴-۲٫ اهداف فرعی تحقیق
در کنار هدف کلی فوق، اهداف فرعی دنبال میگردد:
۱-۵٫ کاربرد تحقیق
از آنجایی که پژوهش حاضر در قلمرو مباحث توسعه اجتماعی، انسانی و فرهنگی و امور مربوط به ن قرار می گیرد، می تواند مورد استفاده تمام افراد و سازمان هایی قرار بگیرد که به هر نوعی با برنامه ریزی های اجتماعی و فرهنگی در رابطه با ن و خانواده در سطح شهرستانی و استانی مرتبط هستند. از سوی دیگر نتایج پژوهش حاضر مربوط به نهادهای مرتبط در ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و … در سطح جامعه می شود. شناخت و آگاهی از میزان نیاز به مشارکت و تغییر در الگوهای نقش جنسیتی در جامعه مورد مطالعه می تواند زمینه ساز مشارکت و همکاری سازمان با سازمان ها و نهادهای متولی امر خانواده در خصوص آسیب شناسی مسئله و ارائه راهکار باشد. نتایج این پژوهش می تواند راهگشای نهادهای اجتماعی در جامعه باشد تا آنان یا برنامه های خود را هدفمند دنبال کنند و یا اینکه برنامه های سابق خود را بر اساس نیاز افراد جامعه تنظیم نمایند.
به طور مشخص می توان نهادها و سازمانهای زیر را به عنوان مخاطبان این طرح معرفی کرد:
۲-۲-۲-۱٫ نظریه فروید درباره اضطراب
اضطراب و مقابله با استرس مفاهیم مهمی در روانشناسی شخصیت محسوب می شوند (لازاروس، ۱۹۹۱ و لازاروس و لانیر، ۱۹۷۸، به نقل از کرون و هاک،۲۰۱۱). درخلال قرن نوزدهم، کسانی را که با وجود سلامت ظاهری جسمانی، دارای رفتارهای انعطاف ناپذیر و خود-تخریب گر بودند، تحت عنوان روان آزرده نام می بردند. گرچه تا ابتدای قرن بیستم دیدگاه مبتنی برپدید آیی زیست شناختی روان آزردگی رواج داشت، پس از آن این دیدگاه جای خود را به دیدگاه فرویدی مبتنی بر پدید آیی روانشناختی روان آزردگی داد. فروید اصطلاح روان آزردگی را به معنای اختلالاتی به کار برد که ریشه در اضطراب دارند. به عقیده وی این اختلال از علل جسمانی ناشی نمی شود بلکه رفتارهای نوروزی به عنوان علامت مشخصه روان آزردگی، به عنوان شیوه بیان اضطراب و یا دفاع علیه اضطراب محسوب می شوند. فروید همچنین اضطراب را به عنوان علامت هشداردهنده پایگاه ” من” قلمداد می کرد که مکانیزم های دفاعی را به راه می اندازد. در دومین طبقه بندی مجموعه تشخیصی و آماری بیماری های روانی (DSM II، ۱۹۶۸، به نقل از دادستان، ۱۳۸۴)، روان آزردگی منطبق با دیدگاه فروید به این صورت تعریف شده است که” اضطراب به منزله خصیصه اصلی روان آزردگی ها است و می تواند به گونه ای مستقیم بیان شود یا ناهشیارانه و خود به خود، بر اساس مکانیزم های روان شناختی مختلف مهار گردد” (ص: ۵۸). در سال های اخیر این دیدگاه به ویژه از سوی رفتار گرایان مورد مخالفت قرار گرفته است. این دیدگاه اعتقاد دارد روان آزردگی ها گستره ای وسیع تر از اختلالات اضطرابی را پوشش می دهند (دادستان، ۱۳۸۴).
البته انتقادهای دیگری نیز به دیدگاه فروید وارد شده است. از جمله این که اضطراب مانند هوش سازه ای استنباطی است که بر اساس گزارش های فاعلی، رفتارهای اجتنابی و علائم فیزیولوژیکی سنجیده می شود، و هنوز درباره شیوه های سنجش این نشانه های اضطرابی و چگونگی بروز آن در افراد مختلف اتفاق نظر وجود ندارد. این انتقاد به این نکته مهم اشاره دارد که اضطراب در افراد مختلف به گونه های متفاوتی بیان می شود به نحوی که در سنجش اضطراب ممکن است فردی بر سنجش های فیزیولوژیکی و دیگران بر گزارش های فاعلی تکیه کنند. انتقاد دیگر این است که اضطراب را نمی توان در قلمرو روان آزردگی ها محدود کرد چراکه چنین تجربه ای هم در افراد بهنجار وجود دارد و هم در طیف گسترده ای از بیماران از جمله در بیماران افسرده، روان گسسته و حتی منحرفان جنسی ( همان منبع).
۲-۲-۲-۲٫ سایر دیدگاه ها درباره اضطراب و اختلال اضطراب فراگیر
با توجه به نکات ارائه شده به خوبی می توان فهمید که فراهم کردن ضوابط تشخیصی دقیق برای اختلالات اضطرابی همواره با دشواری هایی روبرو بوده است. اما به طور کلی می توان گفت اختلالات اضطرابی به مجموعه ای از اختلالات پوشش می دهند که اضطراب یکی از نشانه های اصلی آن است. وجه مشترک این اختلال ها، رنج روانی و به خصوص حالت اضطرابی است که به صورت محض یا همراه با نشانه های دیگر، متجلی می شوند. بنابر این هر اختلالی که نشانه اصلی آن اضطراب است خواه این اضطراب حاد و وابسته به موقعیت های معین یا پراکنده و مبهم و مزمن و مربوط به موقعیت های متنوع باشد، در قلمرو اختلالات اضطرابی قرار می گیرد. در حقیقت اضطراب مستم مفهوم نا ایمنی یا تهدید مبهم و پراکنده ای است که فرد منبع آن را به وضوح درک نمی کند و این مساله وجه تمایز اضطراب از ترس است، چراکه ترس مشخصا در مقابل شیء یا موقعیتی خطرناک بروز می کند (دادستان،۱۳۸۴).
اضطراب دارای نشانه های مختلفی در سطح رفتاری (خشم، تخریب گری، فزون کنشی و اختلال توجه و اختلال های حرکتی مانند لرزش)، بدنی (شاخص های فیزیولوژیکی مانند تغییر ضربان قلب، تظاهرات جسمی مانند ادرار و مدفوع بی اختیاری، روان بی اشتهایی و اختلال های خواب)، ارتباطی (بازداری، رفتارهای اجتنابی و وابستگی اضطراب آمیز) و شناختی(برانگیختگی فرایندهای عقلی و اختلال تمرکز حافظه) است. اما تظاهرات بالینی اضطراب بر حسب سطوح تحول متفاوت و متنوع هستند به طوری که اضطراب را در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از برخی جهات می توان متمایز کرد. به طور مثال در کودکان بیشتر شاهد اضطراب جدایی و اضطراب تعمیم یافته کودکان و در نوجوانان شاهد بحران های اضطرابی هستیم (همان منبع).
و اما در زمینه اختلال اضطراب فراگیر، برخلافR DSM III که ضابطه اول این اختلال را ” نگرانی غیر واقع نگر” مطرح کرده است، در DSM IV ضابطه اصلی اختلال اضطراب فراگیر، وجود اضطراب مفرط و نگرانی نام برده شده به طوری که فرد مهار کردن نگرانی خود را مشکل می داند. همچنین در چهارمین مجموعه تشخیصی آماری بیماری های روانی (DSM IV)، اختلال فزون- مضطربی” دوران کودکی که در R III DSM آمده بود، حذف شده و ضوابط آن در چهار چوب اضطراب تعمیم یافته دوران بزرگسالی گنجانده شده است. در حقیقت ضوابط تشخیصی DSM IV برای این اختلال عبارت است از وجود اضطراب مفرط و نگرانی و یا انتظار یک رویداد نگران کننده، اغلب روزها در خلال حداقل شش ماه گذشته درباره برخی رویدادها و فعالیت ها به طوری که فرد قادر به مهار نگرانی خود نبوده و این اضطراب و نگرانی با حداقل سه نشانه از نشانه هایی مانند بی قراری، خستگی پذیری، مشکلات تمرکز و حافظه، برانگیختگی، تنش عضلانی و اختلال خواب همراه باشد. همچنین این اضطراب و نگرانی نارسایی هایی را در قلمرو کنش وری اجتماعی، حرفه ای، تحصیلی و … ایجاد کرده باشد و ناشی از مصرف مواد یا دارو نباشد (دادستان ، ۱۳۸۴).
اضطراب تعمیم یافته در خلال تحول تظاهرات کمی متفاوت دارد. به این صورت که معمولا اضطراب تعمیم یافته در کودکان قبل از سیزده سالگی همزمان با اضطراب جدایی وجود دارد و می تواند تا بزرگسالی به صورت اضطراب تعمیم یافته یا هراس اجتماعی و یا سایر اختلالات اضطرابی پا بر جا بماند. در حالی که اضطراب تعمیم یافته به تنهایی در کودکان سیزده ساله و بزرگ تر دیده می شود. نوع نگرانی های کودکان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، معمولا فراتر از سطح تحول آنهاست و به همین دلیل فزون رشد یافته به نظر می رسند. در نتیجه کمال جویی که با تردید های وسواس آمیز نسبت به خود همراه است، در آنها دیده می شود. گاهی نیز تبعیت جویی افراطی برای کسب تایید دیگران وگاهی نشانه هایی مانند نا آرامی های مفرط حرکتی، ناخن خایی و یا کشیدن موهای سر و امتناع از شرکت در فعالیت هایی که مستم رقابت و دستیابی به کار آمدی است در کودک مبتلا به اضطراب فراگیر مشاهده می شود. البته گاهی تظاهرات جسمانی از جمله ناراحتی های امعایی و احشایی، سردرد، تهوع، سرگیجه، مشکلات خواب و تنش بدون هیچ گونه مبنای عضوی در این کودکان شایع تر است. نگرانی های کودکان بزرگ تر بر روی مسائل تحصیلی و ارتباطی تمرکز بیشتری دارد. در دوره نوجوانی گرچه بحران های اضطرابی طبیعی و محدود هستند اما می توانند زمینه ساز سازمان یافتگی های مرضی بعدی و بروز اضطراب های دوام دار و حتی احساس از هم پاشیدگی و واقعیت زدایی باشند (همان منبع).
در DSM IV آمده است که اضطراب فراگیر در فرزندان ارشد خانواده، در خانواده های کم جمعیت، در طبقات اجتماعی-اقتصادی مرفه و در خانواده هایی که همواره درباره پیشرفت فرزندانشان نگرانند فراوان تر است. اضطراب فراگیر موجب می شود که کودک وقت زیادی را به طرح پرسش هایی درباره زیان ها و خطرهای احتمالی اختصاص داده و درباره توانایی هایش در قلمروهای مختلف، به خصوص در مورد قضاوت دیگران در زمینه نتایج کارهایش، به شدت نگران باشد (دادستان ، ۱۳۸۴).
البته با وجود اینکه اشکالی از اضطراب فراگیر در کودکان و نوجوانان دیده می شود، اما این اختلال معمولا در اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی شروع شده و در بزرگسالان مسن تر هم به وفور وجود دارد. البته تعیین سن دقیق شروع این اختلال دشوار است و اکثر بیماران مبتلا اظهار می کنند از وقتی که به یاد دارند دچار اضطراب بوده اند. متاسفانه فقط یک سوم مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر در صدد درمان روانپزشکی بر می آیند. بسیاری از این بیماران در جستجوی درمان جنبه های جسمی بیماری خود، به پزشکان عمومی، متخصصین داخلی، قلب و عرق و گوارش مراجعه می کنند. برخی یافته ها نشان دهنده این است که معمولا این بیماران تجربه چندین رویداد ناگوار را در زندگی خود داشته اند که احتمال بروز این بیماری را به میزان زیادی افزایش داده است. تقریبا ۲۵% بیمارانی که به درمانگاه های اختلالات اضطرابی مراجعه می کنند به اختلال اضطراب فراگیر مبتلا هستند. این اختلال در بسیاری موارد همزمان با اختلال روانی دیگری از جمله جمعیت هراسی، هراس اختصاصی، اختلال هول، اختلالات مرتبط با مواد و اختلالات افسردگی یافت می شود به طوری که احتمالا ۵۰ تا ۹۰ درصد بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به یک اختلال روانی دیگر نیز مبتلا هستند. اختلال اضطراب فراگیر همچون سایر اختلالات اضطرابی، بایستی از سایر اختلالات روانپزشکی متمایز شوند. بیماران مبتلا به این اختلال اغلب دچار افسردگی اساسی نیز می باشند. نکته کلیدی در افتراق این اختلال از افسردگی اساسی، اثبات وجود اضطراب یا نگرانی غیر مرتبط با اختلال افسردگی است (سادوک و سادوک، ترجمه رضاعی، ۱۳۸۷).
علل اختلال اضطراب فراگیر دقیقا مشخص نیست. تفکیک اضطراب طبیعی از مرضی و علل زیستی این اختلال از علل روانی و اجتماعی دشوار است شاید به این دلیل که همیشه مقداری اضطراب انطباقی تلقی می شود. البته علل زیستی بحث هایی تخصصی هستند که از بحث در این باره صرفنظر می شود. در زمینه عوامل روانی و اجتماعی دو مکتب فکری عمده وجود دارد. در مکتب شناختی- رفتاری تاکید بر این است که اختلال اضطراب فراگیر در واقع واکنشی بیمار به خطرات خیالی و احتمالی است که فرد گمان می کند تهدیدش می کنند. این خطرات از توجه انتخابی بیمار به جزئیات منفی در محیط، پردازش تحریف شده اطلاعات و دیدگاه منفی در زمینه توانایی کنترل شرایط ناشی می شود. مکتب دیگر روانکاوی است. در این مکتب اضطراب علامتی است از تعارض های حل نشده ناخودآگاه. همانطور که قبلا اشاره شد این نظریه توسط فروید در رد مبنای فیزیولوژیکی اختلالات اضطرابی که قبلا مطرح بود، ارائه شد. بر اساس رویکرد روانکاوی، اضطراب هشداری است مبنی بر وجود آشوب و دغدغه ای در نا خود آگاه. این اضطراب بسته به این که در چه شرایطی بروز کند، می تواند طبیعی و انطباقی و یا غیر انطباقی باشد (همان منبع).
با توجه به آنچه در زمینه پیچیدگی این اختلال گفته شد، رویکردهای مختلفی در حوزه درمان این اختلال مطرح است از جمله روان درمانی، دارو درمانی و درمان های حمایتی. رویکردهای عمده روان درمانی عبارتند از رویکرد شناختی- رفتاری، رویکرد حمایتی و رویکرد بینشی. گرچه هنوز یافته های چندانی در زمینه ارجحیت این رویکردها بر یکدیگر وجود ندارد، اما دقیق ترین مطالعات بر رویکرد شناختی- رفتاری متمرکز بوده که به نظر می رسد هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت اثر بخش می باشند. در رویکرد شناختی تاکید بر
واژه فراغت به معنی Licere » است که از کلمه لاتین Lei Sure » اقتباس شده وبه معنی زمان آزاد است.همچنین فراغت در کلمه scole» ریشه دارد که بیانگررابطه بین آموزش وتفریح است.
فراغت ترجمۀ معادل فرانسویLoidir وانگلیسیLeisure و با معادل آلمانی Freizeit یا Musse است که در زبان فارسی رایج گشته است، برداشت هایی که از دید گاه های مختلف علوم انسانی از اوقات فراغت می شود بسیار متنوع هستند و روی این اصل تا کنون تعاریف متفاوتی از جنبه های گوناگون برای اوقات فراغت ارائه شده است. (رضوانی،۱۳۷۹)
فراغت در لغت به معنای آسودگی و آسایش است. در فرهنگ معین فراغت این گونه معنی شده است:
۱- پرداختن بهفراغت ۲- آسایش،استراحت، آسودگی، آرامش ۳- بی اعتنایی، وارستگی ۴- فرصت، مجال.( معین،۱۳۷۳)
در لغت نامه علی اکبر دهخدا، اوقات فراغت چنین معنا شده است: وقت و مقدار زمانی که برای امری فرض شده، ساعت، فرصت، گاه، زمان و مدت که جمع آن اوقات به معنی زمان هاست. آسایش و استراحت، ضد گرفتاری از کار و مشغله و همچنین فراغت داشتن، یعنی غفلت داشتن و فراموش کردن.
فراغت در زبان عربی به معنای اضطراب و فراغ به معنای آسایش است و در زبان انگلیسی به معنای آسانی، سهولت و آسایش است.( دهخدا،۱۳۷۷)
کلمه”فراغ” یا”فراغت” در گفتگوهای معمولی به چند معنی به کار می رود. یکی به معنای کاری نداشتن و بیکاری است. معنی دیگر آن دست کشیدن از کار، به پایان رساندن امری، رها شدن و رهیدن از کاری و خلاص شدن از کوششی است و معنای دیگر آن آسودگی خاطر و آسایش است که در برابر رنج و سختی به کار برده می شود. بنابراین می توان اوقات فراغت را به طور ساده چنین معنی کرد: زمان آسودگی از کار یا زمان و آرامش و راحتی و در تعریفی کامل تر، اوقات فراغت زمانی است که ما با شوق و رغبت و اختیار به کار دلخواه خود می پردازیم. این فعالیت برای ما شادی آور و نشاط انگیز است.
گروه بین المللی جامعه شناسی، اوقات فراغت را این گونه تعریف می کند: اوقات فراغت عبارت است از مجموعه ای از اشتغالاتی که فرد کاملا و با رضایت خاطر برای استراحت و تفریح یا به منظور توسعه آگاهی ها یا فراگیری غیر انتفاعی مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از رهایی از اامات شغلی،خانوادگی، اجتماعی بدان می پردازد.(مظفری،۱۳۸۱،۱۱۸)
بنابراین وقتی از اوقات فراغت صحبت می کنیم منظورمان اوقاتی است که:
اول : به اختیار خودمان و با آزادی فعالیتی را انجام می دهیم و زور و اجباری در کار نیست.
دوم: این فعالیت برای ما شادی آور است و سبب رضایتمندی درونی و انبساط خاطر می شود.
سوم: دارای اهداف سود جویانه، کسب درآمد، یا اهداف ی و عقیدتی نیست.(شاهنده، ۱۳۸۳). از نظر جغرافیایی اوقات فراغت، عبارت است از آن زمان بیداری که انسان در طول آن از کار و اشتغال ووظایف اجتماعی روز مره فارغ گشته و می تواند به طور دلخواه آن را در نواحی مختلف صرف کند.
فراغت در پیش گرفتن راه و رسمی است و راه و رسم جاری و عادی کردن زندگی: در کوهپایه ای خفتن، با کسان تازه ای آشنا شدن و از اندیشه دغدغه ی زندگی روزانه دور ماندن. اوقات فراغت شرایطی است که در آن فعالیت ها صرفا به خاطر خودشان انجام می شود و غایت و هدف دیگری مورد نظر نیست و ما آن را هدف بدون شرط می نامیم(دیبایی،۱۳۷۱). به طور کلی مجموع اوقاتی که انسان در اختیار دارد به صورت زیر صرف می شود:
۱- اوقاتی که صرف کار برای امرار معاش می شوند
۲- اوقاتی که برای تعادل حیات صرف می شود.
۳- اوقاتی که انسان در طی آن فارغ از کار و خواب بوده و می تواند آن را به دلخواه خودبگذراند. همانگونه که انسان از طریق کار یا خواب به نحوی وجود خود و نتایج منبعث از آن را در جامعه و محیط پیرامون خود عینیت می بخشد، به همین ترتیب می تواند از طریق گذران اوقات فراغت خود محیط پیرامون را دگرگون نماید. با بعد مکانی که گذران اوقات فراغت پیدامی کند دقیقا به حیطه عمل جغرافیا وارد می گردد و از همین جاست که اوقات فراغت مفهوم جغرافیایی نیز پیدا می کند.(رضوانی،۱۳۷۹)
۲-۳- اوقات فراغت و چند مفهوم دیگر
از اوقات فراغت برداشت های متفاوتی شده است و صاحبنظران مختلف این واژه را به شیوههای گوناگون تشریح کردهاند. برخی فراغت را زمان آزادی پس از کار میدانند و بعضی دیگر معتقدند زمانی که بعد از کار و رفت و آمد به محل کار و ء احتیاجات بدنی مثل خوابیدن، تغذیه، استحمام باقی میماند، زمان فراغت است. گروه دیگر عقیده دارند که موقعی که فرد از کار و انجام امور شخصی و فعالیتهای بدنی که ذکر شد و نیز تعهدات اجتماعی خود فارغ شد زمانی که بعد از این ایام باقی میماند وقتی است که فرد میتواند صرف چیزی کند که خود میخواهد و خود برمیگزیند و اگر عاملی بیرونی دخالت نکند به رغبت بگذراند و کارهایی مانند مطالعه و ورزش و تفریح انجام دهد. (، ۱۳۸۰)
در ادامه بحث به شکل گزینشی چند مفهوم که با اوقات فراغت همراهی دارند مورد بررسی قرار میگیرند.
۲-۳-۱- اوقات فراغت و تفریح
تفریح، فعالیت یا فعالیتهایی خاص است که در زمان فراغت، به صورت گوناگون و فارغ از اهداف مادی، صرفاً جهت تفنن، استراحت و ء خواست شخصی صورت پذیرد. (ساروخانی، ۱۳۷۵)
فعالیتهای مذکور معمولاً به طور اختیاری و داوطلبانه، به خاطر خشنودی و لذتی که به دنبال دارد و یا به منظور برخی از ارزش های اجتماعی و شخصی که از آنها استنباط میشود، توسط شرکت کننده انتخاب میگردد. این فعالیت مخصوص اوقات بیکاری است و هیچ رابطهای با کار اصلی شخص ندارد، معمولاً لذت بخش است و وقتی به عنوان قسمتی از خدمات اجتماعی انجام میگیرد دارای هدفهای مثبت و ثمربخشی برای افراد شرکت کننده، گروه ها و جامعه بطور کلی است. (، ۱۳۸۰)
۲-۳-۲- اوقات فراغت و بازی
بازی جنبههای وسیعی را در برمیگیرد و از این رو تعاریف زیادی از آن ارائه شده است. در فرهنگ وبستر[۱]» بازی به صورتهای زیر تعریف شده است:
الف- حرکت، جنبش و فعالیت
ب- آزادی یا محدودهای برای حرکت
ج- فعالیت یا تمرین برای سرگرمی، تفریح یا ورزش
بازی نوعی فعالیت است که برای تفریح و خوشی انجام میشود و نتیجۀ نهایی و رسیدن به هدف خاصی، در آن مدنظر نیست. کودک و نوجوان داوطلبانه وارد فعالیت بازی میشود و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن وجود ندارد.(احمدوند، ۱۳۷۲)
الیزابت هارلوک[۲] (۱۹۷۲) میگوید : دانش آموزان براساس شرایط خارجی، میان کار و بازی فرق میگذارند. برآن ها کار» یعنی فعالیتهای کلاس یا کارهایی که در منزل انجام میدهند و بازی برای آنها یعنی کارهای غیرکلاس و خانه. به عبارت دیگر، بازی یعنی انجام دادن هرکاری که دل شان میخواهد و کار یعنی فعالیتی که باید انجام دهند.(نقل از احمدوند، ۱۳۷۲)
کارکردهای اوقات فراغت
انسان ها برای تجدید قوای جسمانی و تأمین سلامت روانی جهت بهرهبردن از تواناییها و فرصتهای زندگی نیازمند اوقات فراغت هستند. بنابراین گسترۀ وظایف و عملکرد آن میتواند تبیین کنندۀ چگونگی استفاده از این اوقات واقع گردد.
در گذراندن اوقات فراغت نکات مشترک متعددی وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از :
– اوقات فراغت مخصوص قسمتی از اوقات فراغت آزاد فرد است، نه اوقات کار و درس. برای کسی که شغل مناسبی نداشته باشد و با اتلاف وقت به از دست دادن فرصتها میپردازد، اوقات فراغت مفهوم روشنی ندارد.
– نحوه گذراندن این اوقات آزاد و انتخابی است.
– درنتیجه گذراندناوقاتفراغت نوعیرضایتخاطروآرامشونیز رفعخستگیحاصل میشود.
ژوفردومازیه [۱]۱ (۱۹۶۸) برای شناخت مفهوم فراغت سه کارکرد برای آن بیان نموده است:
۱- ایجاد استراحت که موجب رفع خستگی، جبران صدمات جسمی و روانی ناشی از هیجانات مداوم کار و انجام وظایف گوناگون میباشد.
۲- تفریح که موجب رهانیدن انسان از کسالت ناشی از یکنواختی و انجام وظایف روزانه در محل کار، خانه و مدرسه است.
۳- رشد شخصیت. دومازیه میگوید: فراغت انسان را از کارهای روزمره و قالب های زاییده خود کاری و یا تخصصی شدن امور روزانه میرهاند، استعدادهای بدنی و ذهنی فرد را پرورش میدهد که در شکل گیری شخصیت فرد مؤثر خواهد بود.
هاشمیان (۱۳۸۲) کارکردهای عمدۀ اوقات فراغت را چنین بیان میکند:
۱- کارکرد اصلاحی و متعالی
کثرت فعالیتهای ذهنی و عملی در زندگی روزانه، درگیری و اشتغال شدید، بدون بهرهگیری از فرصتهای آزاد برای بازنگری به عملکردها و نحوۀبرخورد با افراد در مواجه با پدیدههای مختلف ممکن است به تدریج موجب پیدا شدن بعضی عادات یا رفتارهای نامطلوب در انسان شود. در این صورت اوقات فراغت را میتوان به عنوان مناسبترین زمینه برای اصلاح از مشکلات رفتاری در نظر گرفت.
۲- شکوفایی خلاقیت
مطالعات انجام شده در زمینۀ ویژگیهای افراد خلاق نشان میدهد که آنان علاوه بر این که از هوش سرشار و روحیه انعطاف پذیری برخوردارند، از اوقات فراغت نیز حداکثر بهره را گرفته، با آزاد اندیشی و تفکر واگرا مسائل مختلف را بررسی میکنند و به راه حلهای جدید دست مییابند.
۳- بهداشت روانی
فشارهای ناشی از اشتغال ممتد ذهنی و جسمی نه تنها ممکن است همراه با از دست دادن نشاط و تعادل حیاتی فرد باشد بلکه در مواقعی عامل مهمی در بروز بسیاری از اختلالات روانی، به ویژه از نوع بیماری های روانی تنی میگردد. (هاشمیان،۱۳۸۲)
۲-۴- اوقات فراغت ازدیدگاه فرهنگی، اجتماعی واقتصادی
فراغت پدیده ای است فرهنگی-اجتماعی که از هنگام پیدایش جامعه وفرهنگ اجتماعی به شکل های مختلف در زندگی اجتماعی وفردی افراد جامعه مطرح شده است، اماتحولات اجتماعی سبب شده که در دهه های اخیر وبه خصوص از سال۱۹۷۰به بعد، مسئله ی گذران اوقات فراغت هدف دار وموثر، به عنوان موضوعی مهم واساسی دغدغه ذهنی دانش جامعه شناسی باشد.(سلطان حسینی ونادریان،۱۳۸۲)
این موضوع درایران ازاهمیت ویژه ای برخوردار است.رشد بی رویه جوامع شهری، رشد بیکاری، افزایش رفاه نسبی شهروندان وجهانی شدن بسیاری ازپدیده های فرهنگی واجتماعی باعث شده است که فرصت های جدید والگوهای جدیدی برای گذراندن اوقات فراغت پدید آید.بخش های وسیعی ازجامعه مانندجوانان وبازنشستگان به نحوی روزافزون، فراغت رابیش ازکار،کانون زندگی تلقی کرده اند.حتی برای کسانی که شغل تمام وقت دارند، وجودتعطیلاتی که مزدآنهاپرداخت می شود کم نیستند.وجودیک تادو روز تعطیل رسمی درهفته دربسیاری از جوامع به رسمیت شناخته شده است.تحقیقات ومطالعات نشان می دهدکه افراد درجامعه ایران به طورمتوسط درشبانه روزحدود سه الی چهارساعت وقت آزاددارند.به عبارت دیگریک ششم الی یک هفتم از عمرافراد جامعه می بایست بابرنامه های مناسب و مفید،جداازبرنامه های زندگی روزمره برنامه ریزی شود. از آنجاکه تمدن نوین وجامعه توسعه یافته عصر جدید،کاهش زمان کار ودرمقابل بهره برداری هر چه بیشتر ازگذراندن اوقات فراغت راتوصیه می کند، ایجاد زمینه های آن ونهایتاًدست یابی به آن،خود می تواندچرخه توسعه اجتماعی رابه گونه ای مستمربه حرکت درآورد.(سلطان حسینی ونادریان،۱۳۸۲)
گذراندن اوقات فراغت به معنای عام آن، مفهومی جدید وزاییده عصر صنعت است که درجوامع مختلف، متناسب با شرایط فرهنگی، توسعه یافتگی ورفاه اجتماعی وپاسخ های متفاوتی به آن داده میشود، تسهیلات خاصی برای گذراندن فراهم می شود ومکانیزم های متفاوتی متناسب باآن طراحی وتعبیه می شود. امروزه کشورها(به ویژه جوامع صنعتی)همان طورکه برای اشتغال سرمایه گذاری می کنند، برای گذراندن اوقات فراغت نیزسرمایه گذاری می کنند.(زارع،۱۳۹۱)
فراغت می تواند نقش نیرومند و در عین حال دوگانه در تحول سطح فرهنگی جامعه داشته باشد، به این معنا که می تواند در ارتباط با نیازهای فکری و عملی انسان سازگاری یاناسازگاری اجتماعی و پیشرفت یا واپسماندگی فرهنگی باشد. فعالیت های فراغتی می تواند با رفع خستگی، صدمات جسمی و روانی ناشی از هیجانات مداوم کار و انجام وظایف اجتماعی را جبران نماید و با تفریح از کسالت ناشی از یکنواختی کار روزمره رهایی یابد و فرصتی برای پرورش استعدادهای ذهنی و روانی، جسمی و عاطفی خود فراهم سازد لذا فعالیت فراغتی می تواند باعث ارتقاء فرهنگ جامعه یا سقوط آن گردد. همانگونه که کار جوانان را از گناه و افسردگی می رهاند، فراغت نیز بر نشاط، شادی و طراوت آنان می افزاید و اراده آنان را برای تداوم زندگی تقویت می بخشد. پس بجای پر کردن اوقات فراغت باید به پر بار کردن آن اندیشید.(آبکار،۱۳۸۹)
واقعیت این است که گذراندن اوقات فراغت همانندبسیاری ازجنبه هاومظاهردیگرزندگی اجتماعی ازطریق تقسیمات طبقاتی، جنسیتی، نژادی وقومی تجربه می شود. این امردرجوامع سرمایه داری که صنعت گذراندن اوقات فراغت، تجارتی شده است، بستگی به این داردکه فردچقدر درآمد دارد، دارای چه پایگاه اجتماعی است(آیاازسوی سایراعضای باشگاه قابل پذیرش است)وآیاقیودی اجتماعی برای ممانعت ازاوبرای پرداختن به چنین فعالیت های وجود داردیانه؟همان گونه که می دانید برخی از ورزش ها اساساًتجارتی هستند.به عنوان مثال درایران رشته های ورزشی بیلیارد، اسکواش،گلف واسب سواری فعال هستند.پرداختن به چنین ورزش هایی در اوقات فراغت نیاز به صرف هزینه دارد.حتی پرداختن به فعالیت های ورزشی مانندشنا، تیراندازی نیز متحمل هزینه های مربوط به خوداست.به علاوه اصولاًافرادی که به چنین فعالیت هایی می پردازند، ازیک طیف وطبقه اجتماعی خاص هستندوبه اصطلاح، غریبه ها(سایر طبقات فرهنگی، اجتماعی ویا اقتصادی)درجمع چنین افرادی،قابل پذیرش نیستند.بررسی هانشان می دهدچنان چه محیط مساعدومناسب فعالیت های ورزشی قابل دسترسی برای افراد تدارک دیده شود،۶۴درصدازجوانان جامعه شهری تمایل دارنداوقات آزاد خود را به ورزش های تفریحی بگذرانند. البته هنوز بسیاری از افراد آن چنان درآمدی ندارندتابتوانندباهزینه های شخصی به فعالیت های ورزشی تفریحی دلخواه بپردازند.بنابراین دولت در این زمینه می بایست اقدامات لازم راانجام دهد.براساس اصول ومنشور تربیت بدنی وورزش، این پدیده همواره به عنوان فعالیتی فرهنگی وتربیتی درجامعه مطرح بوده، بنابراین قبل ازاینکه جنبه طبقاتی به خودبگیردبایست عناصر فرهنگی درخود داشته باشد.درحالی که عملاًدربرنامه های اجرایی چنین نیست وکسانی که دارای ثروت بیشتری هستند، فرصت های بیشتر وبهتری رابرای پرداختن به ورزش های تفریحی در جامعه دارند. این موضوع حتی درآن دسته ازامکانات وتاسیساتی که درانحصاردولت است مصداق دارد.(سلطان حسینی ونادریان،۱۳۸۲)
برای پی بردن به اهمیت ساعات فراغت لازم است، تأثیرات بهره برداری مطلوب از این اوقات را از دیدگاه های فرهنگی، اجتماعی واقتصادی مورد بررسی قرار داد.میزان اوقات فراغت،چگونگی اندیشیدن دربارۀ آن ونحوه مصرف ونوع مصرف این اوقات بخشی از فرهنگ عمومی هر ملتی است. اوقات فراغت دلپذیر ترین اوقات فرد است.
انور خوئی درمقاله ای تحت عنوان تربیت در اوقات فراغت می نویسد:اوقات فراغت دارای نقش اساسی در تکوین شخصیت انسان وبلکه در کلییت وجود آدمی دارد.(شهیدی،۱۳۸۲)
جامعه شناسان اوقات فراغت رابه عنوان یکی ازنهادهای اجتماعی ودرارتباط باسایرنهادهای اجتماعی مورد بررسی قرار می دهند واز آنجا که فراغت یک فعالیت است، مانندهر فعالیت دیگربه روابط اجتماعی وابسته است.درجهان امروز برای رهایی ازفشارها وتنش های ناشی ازشیوه دشوار زندگی،گذران مثبت اوقات فراغت امری ضروری است.دراین حالت افراد می بایدبه این آگاهی برسندکه تمام زندگی فقط کاروکوشش نیست وآنان برای اینکه بتوانندازانرژی وتلاش خودبه نحو موثرتراستفاده کنند، ناچار هستندکه ازاوقات فراغت شان به شکلی مثبت بهره گیرند.(شهیدی،۱۳۸۲)
منافع اقتصادی اوقات فراغت از دو جهت قابل توجه است:
اول اینکه بهره برداری مناسب از این اوقات فراغت بازده بسیار مطلوبی رابرای انسان ها به همراه داردوبه همین مناسبت است که شرکت های بزرگ تجارتی وصنعتی به اوقات فراغت کارکنان وتفریحات آن توجه خاص دارند.مورد دوم، هزینه هایی است که مردم برای استفاده مطلوب از اوقات فراغت شان می پردازند.مطالعات نشان داده است در جوامع در حال توسعه، به علت کمی درآمد، اوقات فراغت نیز کم است وبیشتر وقت انسانها، صرف کار کردن می شود، ولی درجوامع پیشرفته، به علت بالا بودن سطح درآمد، ساعات کار کمتری ومیزان اوقات فراغت بیشتر است.به هر حال ازدیدگاه اقتصادی موضوع اوقات فراغت وپرداختن هزینه های مربوط به آن از جانب هرفردکه باشد، منجر به تجدید قوا، احساس رضایت،لذت بخش شدن زندگی وبهره مندی کامل از نعمت عمری است که خداوند سبحان به ابناء بشرداده است.(کوشافر،۱۳۷۴)
اهمیت ورزش وتربیت بدنی به عنوان یکی ازموجبات سلامتی جسمی وروحی ونیزافزایش طول عمربسیار روشن است. از لحاظ جسمانی، منشأ بسیاری ازبیماری های شایع، ممکن است فقرحرکتی ونبودتحرک وورزش کافی باشد. ازلحاظ روحی نیز عدم تحرک وبازی به میزان کافی، موجب سستی وخمودگی شده، شخصیت فردرامتزل می نماید.ورزش موجب سلامتی وشادابی مردم جامعه است خودموجب پیشگیری از بیماری ها بوده وکمکی است به اقتصاد جامعه. امروزه، در عصرپیشرفت علم وتکنولوژی که نیازمندی هاواحتیاجات وشرایط جدیدی رابه وجودآورده، ازورزش به منظور تولیدو بازدهی صنعتی بیشتر واقتصاد قوی تر وشکوفاتر نیز استفاده می شود.برای مثال، دربسیاری ازکشورهای صنعتی،
رضایت زوجین از نگاه آیات و روایات
در این بخش، مصادیقی از تعامل رفتاری زوجین از نگاه آیات و روایات را مطرح می کنیم و در برخی از موراد که تفاوت وظایف و نقش ها در ظاهر سوال برانگیز می نماید، به تبیین این تفاوت می پردازیم.
۲-۱۰-۱- تکریم زن
یکی از رفتارهای بسیار پسندیده که موجب افزایش تحکیم خانواده می گردد، این است که همسران یکدیگر را گرامی بدارند، در روایات، به زن و مرد توصیه شده است که احترام یکدیگر را بسیاری رعایت نمایند. برای نمونه، پیامبر اکرم فرمودند: خوشبخت است، خوشبخت است زنی که شوهرش را گرامی می دارد» (حر عاملی ۱۴۰۹ق، ۲۸۱))
اما از آن رو که وظیفه مرد به عنوان بزرگ خانواده در این باره سنگین تر است (محمدی ری شهری۱۳۹۲، ۳۷۴) تکریم زن توسط مرد بسیار توصیه شده است و در روایات متعددی به مرد ها توصیه شده است که همسران خود را گرامی بدارند. پیامبر اکرم و همچنین دیگر ائمه در این باره می فرمایند: هر کس همسری برگزیند، بباید او را گرامی بدارد» (نوری۱۴۰۸ق، ۱:۴۱۳).
همچنین پیامبر خدا روزی به اصحاب خویش فرمودند: آیا شما را از بهترینان خبر ندهم؟ کسی که فروتن و خوش اخلاق باشد و هر گاه ازدواج کرد، همسرش را گرامی دارد (محمدی شهر ری، ۱۳۹۰) ائمه اطهار نیز در سیره رفتاری خود با همسرانشان، برای آنان شخصیت و اعتبار قایل بودند (سالاری فر، ۱۳۸۸) و در پاسداشت و گرامی داشت زن آن قدر تاکید و توصیه نموده اند و آن قدر این مسئله ارزیاب حایز اهمیت دانسته اند که آن را یکی از گردنه های حساس مردان برای شناسایی شخصیت خود برشمرده اند. پیامبر اکرم در این باره فرمودند: ن را کسی گرامی نمی دارد، مگر انسان بزرگوار و کسی به آنان اهانت نمی کند، مگر انسان پست (محمدی ری شهری، ۱۳۹۰).
۲-۱۰-۲- کمک کردن به زن
امروزه یکی از مسائل حساس و چالش برانگیز زندگی مشترک، تقسیم کارهای زندگی میان مرد و زن می باشد که بر اساس روایات، این تقسیم کار در صدر اسلام و توسط پیامبر صورت گرفته است، به این گونه که کارهای داخل خانه را زن و کارهای خارج از خانه را مرد انجام دهد (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ۴۳ : ۸۱ ) و البته این تقسیم کار با توجه به ویژگی های جسمانی و روان شناختی زن و مرد بسیار مناسب و بجاست و به همین دلیل ، زمانی که این تقسیم کار از سوی پیامبر انجام گرفت، حضرت زهرا فرمود: از اینکه پیامبر خدا مرا از برعهده گرفتن مسئولیت های مردان معاف ساخت، فقط خدا می داند که چقدر خوشحال شدم» (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ۴۳ : ۸۱ )
اما آیا این تقسیم کار به معنای عدم همکاری زن و شوهر در امور زندگی می باشد؟ قطعا این گونه نیست؛ چرا که کمک کردن به همسر در کارهای خانه، سبب گرمی کانون خانواده و نشان دهنده احترام، صمیمیت و محبت مرد نسبت به زن می باشد (پناهی، ۱۳۹۰، ۹۳). نقل شده است که پیامبر به خانه فاطمه درآمد و دید که با علی مشغول دستاس کردن است. پس پیامبر فرمود: به کدام یک از شما کمک کنم؟ علی گفت: به فاطمه؛ چون او خسته است. پس فاطمه برخاست و پیامبر همراه با علی به دستاس کردن پرداخت(ترکاشوند به نقل از ابی فراس،۱۳۹۲).
همچنین برای کمک کردن به همسر، ثواب های عظیمی در روایات ذکر شده است، به گونه ای که هر مرد مسلمان تشویق به چنین رفتاری می گردد. امیر المومنین می فرماید: روزی رسول خدا بر ما وارد شد و فاطمه کنار دیگی نشسته بود و من عدس پاک می کردم. فرمود: ای ابا الحسن! گفتم: لبیک ای رسول خدا! فرمود: از من بشنو و من سخنی نمی گویم، مگر از جانب پروردگارم، هیچ مردی نیست که همسرش را در خانه یاری دهد، مگر اینکه برای او عبادتی بسیار فراوان از روزه و شب زنده داری به شمار می آید (جوادی آملی، ۱۳۹۱، ۲۷۵)و عطا می کند پروردگار به او ثواب صابران داوود نبی و یعقوب و عیسی را؛ ای علی! کسی که به عیالش در خانه کمک کند وابایی نداشته باشد، خدا نامش را در دیوان شهدا می نویسد و خدا برای او در هر روز و هر شب ثواب هزار شهید می نویسد و برای او در مقابل هر قدمی که برمیدارد ثواب یک حج و یک عمره می نویسد و عطا می کند پروردگار در مقابل هر رگی که در بدن دارد شهری در بهشت؛ ای علی! لحظه ای کار کردن در خانه بهتر است از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و آزاد کردن هر بنده و هزار بار جنگیدن و شفای هزار مریض و خواندن هزار نماز جمعه و تشییع هزار جنازه و سیر کردن هزار گرسنه و پوشاندن هزار و فرستادن هزار اسب در راه خدا،و بهتر است برای او از هزار دینار صدقه بر مساکین و بهتر است برای او از اینکه بخواندتورات و انجیل و زبور و فرقان را و از هزار اسیری که بخرد و آزاد کندو… ای علی! کمک کردن به عیال، کفاره گناهان کبیره و خاموش کننده غضب پروردگار است و ای علی! کمک نمی کند به عیال، مگر فرد صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیات و آخرت را برای او اراده کرده است (نوری۱۴۰۸ق، مجلسی۱۴۰۴ق، شعیری۱۳۶۳)
۲-۱۰-۳- اظهار محبت به زن
یکی از ویژگی های و صفات کامل کننده ایمان، محبت به همسر است. امام صادق فرمود: گمان نمی کنم هیچ مردی بر خوبی ایمانش افزوده شود، مگ ر آنکه محبتش به ن (همسرانش ) افزوده گردد» (کلینی، ۱۳۶۵،۵:۲۳۰). همچنین ایشان می فرمایند: از اخلاق انبیاء همسر دوستی است» (کلینی، ۱۳۶۵،۱:۳۲۰)بنابراین ، مردان با ایمان در درون خود میل و محبت به همسر را پرورش داده و آن را جزئی از ایمان خود قرار می دهند.
پژوهش های روان شناختی نشان می دهد که مردان تمایل کمتری به اظهار محبت کلامی نسبت به همسرانشان دارند (کندال، ۱۹۹۹) این در حالی است که جنبه اثباتی یا ابرازی عشق و محبت، لازمه شادابی و نظاط و امنیت خاطر زن می باشد (پناهی، ۱۳۹۰، ۹) و اهمیت بسیاری در تحکیم روابط شویی دارد (بستان، ۱۳۸۸، ۱۹۹). حمایت و مهربانی قلابی مرد، آن قدر برای زن ارزش دارد که زندگی شویی بدون آن برای زن قابل تحمل نبوده و هرگز احساس خوش بختی نمی کند (حیدری ، ۱۳۸۵،۱۰۳). از این روست که پیامبر اکرم فرمودند: این سخن مرد به همسرش که دوستت دارم، هرگز از دل زن بیرون نمی رود» (کلینی، ۱۳۶۵، ۵:۵۷۰؛ حر عاملی، ۱۴۰۹ق۲۰:۲۴)
البته این سخن به این معنا نیست که مردان نیاز به محبت و اظهار محبت ن ندارند، کما اینکه در روایات به این موضوع اشاره شده است؛ آنجا که پیامبر در بیان حق مردان بر ن، به زنی به نام حولاء فرمود:” ای حولا! حق مرد بر زن این است که در خانه اش بشیند و به او اظهار عشق و محبت کند و دلسوز او باشد» (نوری، ۱۴۰۸،۱۴:۲۳۹) بنابراین، مردان نیز احتیاج به محبت همسر دارند، اما نکته اینجاست که این نیاز در مردان کمتر و متفاوت می باشد؛ مثلا احترام گذاشتن به مرد، یکی از مهم ترین راه های ابراز محبت به او، از سوی زن می باشد (پناهی، ۱۳۹۰، ۱۱۳).
۲-۱۰-۴- خوش رویی با زن
روی خوش و چهره باز موجب جذب دل ها و فزونی محبت می شود، شادی و نشاط می آورد و کینه را از دل ها می زداید (سالاری فر، ۱۳۸۸، ۱۲۶). امام صادق در پاسخ به شهاب بن عبدربه که از حقوق زن بر شوهر سوال کرده بود، فرمودند: حق زن بر شوهرش این است که مرد به تغذیه و پوشش او رسیدکی کند و با او ترش رویی نکند» (کلینی، ۱۳۶۵،۵:۵۱۲).
پژوهش ها نشان می دهد: ن بر خلاف مردان- که بیشتر تمایل دارند به اشیای بی جان و بی حرکت نگاه کنند – در زمان برقراری ارتباط بیشتر به صورت و بخصوص به چشمان طرف مقابل نگاه می کنند همچنین ن در رمز گشایی ارتباطات غیر کلامی، گرفتن و درک تغییر های خیلی ظریف در تن صدا یا بیان چهره ای یا قضاوت در مورد شخصیت فرد، بهتر از مردان عمل می کند. (گروهی از نویسندگان،۱۳۹۰،۸۲)
البته این بیان به این معنا نیست که مردان نیاز به دیدن روی بشاش و گشاده و محبت آمیز همسر ندارند؛ چرا که به هر حال، روی خوش و گشاده یکی از عوامل ایجاد آرامش و محبت در خانواده است. امام باقر در این باره می فرمایند: گشاده رویی سبب جلب محبت و قرب خداست و ترش رویی سبب جلب بغض و کینه و دوری از خدا» (نوری ، ۱۴۰۸ق،۸:۴۵۳).
۲-۱۰-۵- پند و موعظه دادن زن
یکی از مسئولیت هایی که بر عهده زوج قرار دارد، این است که علاوه بر حفظ و نجات خود و آماده شدن برای زندگی ابدی، خانواده خود را نیز در این مسیر قرار دهد. آری، این مسئولیت عظیم بر عهده سرپرست خانواده است که اهل بیت خود را با سوق دادن به توحید، ایمان به قیامت، ترساندن از عذاب الهی، آراستن به تقوا، مودب نمودن آنان به آداب و اخلاق اسلامی،و ایجاد زمینه رشد و کمال و تربیت و تعلیم، از عذاب روز قیامت حفظ کند (انصاریان، ۱۳۸۰، ۳۵۴).
قرآن کریم صریحا دستور به این رفتار می دهد: (تحریم: ۶)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، خود خانواده خود را از آتش حفظ نمایید. در آیه ای دیگر می فرمایده: (طه: ۱۳۲)؛ خانواده خود را به خواندن نماز فرمان ده و خودت نیز بر آن پافشاری کن.
اما در چگونگی حفظ خود و خانواده، در روایات این گونه آمده است: آنان را به آنچه خدا دوست می دارد و به آن فرمان داده بخوانید و از آنچه خداناخوش می دارد از آن نهی فرموده نهی کنید، به آنان علم و ادب بیاموزید، خوبی ها را بیاموزید، آنان را امر به معروف و نهی از منکر کنید (محمدی ری شهری، ۱۳۹۰، ۲۴۹-۲۵۵). امام صادق (ع)فرمود: هنگامی که آیه نازل دشد، مردی از مسلمانان نشست و گریه کرد و گفت: من از حفظ خود ناتنوانم، اکنون مسئولیت خانواده ام نیز بر عهده ام نهاده شد. پیامبر خدا فرمود: برای توهمین کافی است که به آنچه خودت را بدان فرمان می دهی، آنان را نیز فرمان دهی و از آنچه که خودت را نهی میکنی، انان را نیز نهی کنی (کلینی، ۱۳۶۵،۵:۶۲). علامه مجلسی، این آیه را این گونه تفسیر می کند: خودت را با صبر بر انجام طاعات پروردگار و آموزش واجبات و نهی از زشتی ها و بر انگیختن بر خوبی ها از آتش عذاب حفظ نما (مجلسی، ۱۴۰۴ق،۷۱:۸۷). البته باید توجه داشت که در این کار، یعنی حفظ خانواده از عذاب ابدی، نباید فراتر از امر و نهی زبانی رفت؛ چرا که همسر بیش از این نسبت به همسر خود وظیفه ای ندارد (محمدی ری شهری۱۳۹۰، ۲۴۹-۲۵۵).
۲-۱۰-۶- تشکر و سپاس گذاری از مرد
اگر سپاسگذار باشید، نعمت شما را می افزاییم و اگر ناسپاسی کنید، عذاب خدا سخت است» (نساء: ۱۴۷). تشکر و سپاس گذاری رفتاری است که موجب بقا و افزایش نعمت و تقویت محبت و سعادت انسان می گردد.(حسین زاده،۱۳۹۰،۲۰۹-۲۱۰) به گونه ای که این مسئله در رابطه با زندگی شویی در روایات مورد تاکید قرار گرفته است. امیر المومنین علی یکی از صفات پسندیده زن را سپاسگذار بودن او دانسته و به مردان توصیه می نماید هنگامی که قصد ازدواج دارند ، چنین همسری از خدا طلب نمایند: بار خدایا! همسری روزی من گردان که صالح، زایا، بسیار سپاسگذار،… باشدبه گونه ای که اگر به او نیکی کردم سپاس گذاری نماید»(مجلسی،۱۴۰۴ق،۱۰۰:۱۲۴)
یکی از رفتارهای مناسب ن، سپاس گذاری وقدردانی در خانواده است که مردان را نسبت به خانواده حساس کرده و نظرشان را به خانواده جلب می کند. بنابراین، لازم است خانم ها از آقایان قدردانی کنند؛ چرا که ناسپاسی، مردان را نسبت به خانواده بی اهمیت کرده پیامدهای نامطلوبی در خانواده و به ویژه برای خود زن بر جای می گذارد(سالاری فر ،۱۳۸۸،۱۲۲).
البته قدردانی وسپاس گذاری یک رفتار مطلوب و پسندیده است، به گونه ای که زن و شوهر باید قدردان عملکرد مناسب یکدیگر باشندو این رفتار اختصاص به ن ندارد، بلکه مرد نیز باید از تلاش های همسر خود در خانواده با گفتار نیکو قدردانی کند که این امر افزون بر تشویق زن، صمیمیت بین آنها را افزایش می دهد ((سالاری فر ،۱۳۸۸،۱۲۲).
۲-۱۰-۷- بدرقه و استقبال از مرد
یکی از رفتارهایی که برای مردان بسیار مطلوب و رضایت بخش است، استقال و بدرقه شدن توسط همسر می باشد پیامبر اکرم فرمودند: حق مرد بر زن این است که هنگام ورود، تا در خانه استقبالش کند و خوش آمد بگوید. این رفتار زن، بسیار پسندیده بوده و نشان از درک و شعور بالای زن و جایگاه بلند او در نزد خدای کریم دارد»(نوری۱۴۰۸ق،۱۴:۲۵۴)
در روایات آمده است که مردی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد: همسری دارم که هنگام ورود به خانه به استقبالم می آید و هنگام خروج از خانه بدرقه ام می کتند و هنگامی که مرا غمگین می بیند می گوید: اگر غمت به خاطر روزی است، که خدا آن را به عهداه گرفته است و اگر غمت به خاطر آخرت است، پس خدا بر غمت بیفزاید، رسول خدا به او فرمودند: همانا خدا کارگزارانی دارد و همسرت از کارگزاران خداست و برایش نصف اجر شهید است (صدوق، به نقل ا ز ترکاشوند ۱۳۹۲)
۲-۱۰-۸- سرپرستی مرد، اطاعت زن
خانواده یک جامعه کوچک است و همان گونه که جامعه، نیاز به حکومت و مدیریت دارد و بدون آن، زندگی اجتماعی به هرج و مرج و آشفتگی کشانیده می شود، خانواده نیز بین نیاز از حاکمیت و ولایت نیست (بهشتی، ۱۳۷۷، ۲۷۳). کما اینکه امیر المومنین علی می فرماید: مردم به زمامداری نیک یا بد نیازمندم (نهج البلاغه، ۱۳۷۹، خ۴۰، ۹۳). از سوی دیگر، اگر چیزی را بتوان به انسان و سایر حیوانات تعمیم داد، این است که تمام مخلوقات مستعد یادگیر» مجبور به سازماندهی اند. سازمان یافته بودن یعنی: تبعیت از شیوه های الگو یافته و تکراری رفتار و قرار گرفتن در یک سلسله مراتب. موجوداتی که خود را سازمانمی دهند در واقع، پایگاه، یا قدرت یا مراتبی تشکیل می دهند که در آن، هر موجودی در سلسله مراتب جایی دارد به گونه ای که یکی، فوق او دیگری، دون او قرار می گیرئد. وجود مطلق سلسله مراتب اجتناب ناپذیر است؛ زیرا سازمان ماهیتا سلسله مراتبی است (هی لی، ۱۳۸۸، ۱۷۳-۱۷۴).
در دین مقدس اسلام نیز منابعی وجود دارد که حاکی از خواست وجود سلسله مراتب قدرت در خانواده می باشد. آیه ۳۴ سوره نساء» به این مسئله اشاره نموده است. در بخش ابتدایی این آیه، خداوند کریم سرپرستی مردان بر ن را مطرح کرده و تفاوت های ذاتی و اکتسابی زن و مرد را به عنوان دلیل آن ذکر کرده است:
این موضوع در روایات معصومان پیگیری شده و بر سرپرستی مردان و اطاعت ن تاکید شده است. پیامبر(ص) در پاسخ زنی که از حق شوهر بر زن سوال کرده بود فرمودند: زن باید از مرد اطاعت کند و عصیان نکند» (کلینی،۱۳۶۵،۵:۵۰۷). همچنین روایات در توصیف بهترین ن، این ویژگی (اطاعت زن از شوهر) را مکررا و با بیان های گوناگون مطرح کرده اند اما این به معنای بی مسئولیتی زن در خانواده نمی باشد. بلکه طبق آنچه که پیامبر اکرم فرمودند، زن نگهبان خانواده شوهر و فرزندان اوست و او در این
نگهبانی مسئول است (جوادی آملی، ۱۳۹۱، ۲۶۱) و به بیان دیگر، زن مدیر داخلی خانه و خانواده است.
همان گونه که در مقدمه بیان شد، دستورات دین در تعیین وظایف و نقش های زوجین در تعامل با یکدیگر، بر پایه تفاوت های جنسیتی بوده و ویژگی های فطری آنها در این دستورات لحاظ گردیده است و اکنون با پیشرفت علومی مانند فیزیلوژی و روان شناسی و آشکار شدن برخی از تفاوت های جنسیتی، تا حدی می توان به حکمت و فلسفه این تفاوت نقش و وظایف پی برد.
۲-۴-۱-خصوصیات فیزیکی و ارزش غذایی گوشت شتر مرغ ۲۰
۲-۴-۱-۱-خصوصیات فیزیکی گوشت شتر مرغ ۲۱
۲-۴-۱-۲-ارزش غذایی گوشت شتر مرغ ۲۳
۲-۵-فساد گوشت- ۲۵
۲-۶-مروری بر مطالعات پیشین- ۲۶
فصل سوم : ۳۱
مواد و روش ها ۳۱
۳-۱- آزمون های فیزیکی- ۳۱
۳-۱-۱- دما: ۳۱
۳-۱-۲ph- 31
۳-۱-۴- افت نگهداری- ۳۳
۳-۱-۵- افت پخت- ۳۳
۳-۲- تعیین ماندگاری گوشت: ۳۳
۳-۳- آنالیز آماری- ۳۴
فصل چهارم : ۳۵
تجزیه وتحلیل- ۳۵
۴-ویژگی های فیزیکی- ۳۵
۴-۱- دما و pH- 35
۴-۲- افت پخت و افت نگهداری- ۳۸
۴-۳- ظرفیت نگهداری آب- ۴۰
۴-۴- ویژگی های می- ۴۲
۴-۵- ارزیابی حسی- ۴۳
فصل پنجم: ۴۷
نتیجه گیری- ۴۷
۵-۱- دما و pH- 47
۵-۲- افت پخت و افت نگهداری- ۴۸
۵-۳- ظرفیت نگهداری آب- ۴۹
۵-۴- ویژگی های می- ۵۱
۵-۵- ارزیابی حسی- ۵۱
۵-۶- نتیجه گیری- ۵۳
۵-۷- پیشنهادات- ۵۴
۵-۸- منابع- ۵۵
فهرست جداول
جدول ۱- مقایسه ترکیب تغذیه ایی گوشت مرغ با گوشت گاو و خوک ۱۳
جدول ۲- ترکیبات شیمیایی (گرم در ۱۰۰ گرم ماده خوراکی) گوشت شترمرغ ۱۹
جدول ۲- میانگین ترکیبات شیمیایی (میلی گرم در ۱۰۰ گرم ماده خوراکی) انواع گوشت های مختلف ۲۰
جدول۱-۴ تجزیه واریانس دما و pH 35
جدول۲- ۴تجزیه واریانس افت پخت و افت نگهداری… ۳۹
جدول۳-۴ تجزیه واریانس ظرفیت نگهداری آب… ۴۰
جدول۴-۴ تجزیه واریانس شمارش میکروارگانیسم ها ۴۲
جدول۵-۴ تجزیه واریانس ارزیابی حسی… ۴۳
فهرست اشکال
شکل۱- مقایسه pH در عضلات سینه و ران و مرغ و شتر مرغ به صورت جداگانه ۳۶
شکل۲- مقایسه دما در عضلات سینه و ران و مرغ و شتر مرغ به صورت جداگانه ۳۶
شکل۳- مقایسه روند کاهش pH در سینه و ران مرغ و شتر مرغ ۳۷
شکل۴- مقایسه روند کاهش دما در سینه و ران مرغ و شتر مرغ ۳۸
شکل ۵- مقایسه عضلات مختلف مرغ و شتر مرغ روی میزان افت پخت و افت نگهداری ۳۹
شکل۶- مقایسه ظرفیت نگهداری در مرغ و شترمرغ با گذشت زمان ۴۱
شکل۷- میزان بار می دو نوع پرنده ۴۲
شکل۸- مقایسه روند رشد می در مرغ و شتر مرغ ۴۳
شکل۹- مقایسه خصوصیات حسی مختلف در مرغ و شترمرغ ۴۴
شکل۱۰- مقایسه خصوصیات حسی مختلف در روز اول و سوم ۴۵
شکل ۱۱- مقایسه میانگین مرغ و شترمرغ در روزهای اول و سوم روی خصوصیات حسی ۴۶
در صنعت گوشت ماندگاری و آبدار بودن گوشت از اهمیت ویژه ای برخوردار است که هدف این تحقیق است.در این تحقیق عضلات ران و سینه گوشت مرغ و شترمرغ مورد استفاده قرار گرفته و ۵ نمونه از هر کدام از مرغ ها و شترمرغ ها بلا فاصله پس از کشتار نمونه گیری شد. در این تحقیق دما و PH در لحظه کشتار ۱ و ۲و۲۴ ساعت بعداز کشتار وخونابه که رابطه عکسی با ظرفیت نگهداری آب (WHC) دارد و در لحظه کشتار و۲ساعت بعد از آن و افت پخت در دمای C80 به مدت ۳۵ دقیقه و افت نگهداری به مدت ۷ روز در دمای C20 و بار می به مدت ۳ روز و ارزیابی حسی برای روز اول وسوم انجام شد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |
در مقایسه دما در عضلات سینه و ران و شتر مرغ تفاوت معنی داری در سطح اطمینان (۹۹%) و برای ظرفیت نگهداری (WHC)،افت پخت و نگهداری و میزان بار می تفاوت معنی داری در سطح اطمینان (۹۵%) بدست آمد.
شترمرغ داری بالاترین ظرفیت نگهداری آب و ماندگاری بیشتر وخواص حسی خوب همراه با خواص فیزیکی مناسب به مرغ می باشد و می تواند به عنوان جایگزین برای مرغ باشد.
واژگان کلیدی: ظرفیت نگهداری آب، ماندگاری، شترمرغ ، مرغ
گوشت و تولیدات گوشتی منابع غنی از پروتئین با کیفیت بالا بوده و اسیدهای آمینه موجود در آنها می تواند کمبودهای مربوط به خوراکی های محدود در یک منطقه را جبران نماید. آنها منبع آهن می باشند که به راحتی قابل جذب بوده و به جذب آهن از دیگر خوراکها کمک می کنند و منابعی غنی از برخی ویتامینها در گروه ب می باشند. با مصرف چنین مواد مغذی، مصرف گوشت می تواند کمبودهای معمول مواد مغذی را بر طرف نماید اما اثرات مخرب ناشی از مصرف بالای چربی حیوانی باعث شده است که مصرف گوشت قرمز رو به کاهش و مصرف گوشت های سفید نظیر گوشت مرغ روبه افزایش باشد. از طرف دیگر در چند سال اخیر بازار گوشت شتر مرغ به سرعت در حال گسترش و توسعه و در حال تبدیل شدن به جایگزینی مناسب برای سایر گوشت ها می باشد. گوشت شتر مرغ کم چرب و کم کلسترول با سرشتی گرم و دارای آهن است که در گروه گوشت های قرمز طبقه بندی می شود، این گوشت از ارزش خوراکی فراوانی برخورداراست و یکی از کم چرب ترین و سالم ترین نمونه های گوشت قرمز در دست رس می باشد به گونه ای که می توان گفت کالری، کلسترول و چربی گوشت شترمرغ از گوشت مرغ و بوقلمون هم کم تر است، اندازه اسید چرب امگا ۳، اسیدهای چرب غیراشباع آن (که ۳۰ درصد کل اسیدهای چرب را تشکیل می دهد) و نیز کم بودن سدیم آن، گوشت شترمرغ را برای بیماران قلبی عروقی، افراد با چربی خون بالا، افراد چاق و برای سالمندان بهینه کرده است. گوشت مرغ نیز یک منبع مهم پروتئین با کیفیت بالا، مواد معدنی و ویتامینها است که میزان اسیدهای چرب غیر اشباع آن ۲-۳ برابر بیشتر از گوشت قرمز می باشد. همچنین گوشت انواع مرغ دارای چربی نسبتا پایینی نسبت به سایر انواع گوشتها میباشد که اکثر این چربیها در پوست به صورت متراکم جمع شده است.
در اینجا به طور خلاصه به فرضیات، اهداف، بیان مسئله و تعریف واژهها اشاره شده است.
درباره این سایت